فن فیک فرفره های انفجاری پارت۱
از زبان ( والت )
امروز که پاشدم روزتعطیلی بود و به این دلیل امروز بیکاربودم و با بچه ها
(یعنی:آیگه ، شو ، فوبوکی ) بریم لبه ساحل
ساعت ۶:۳۰ :
از زبان ( شو ) وقتی رسیدم دیدم فقط فوبوکی هست و آیگه و والت نیومدن
شو:سلام فوبوکی
فوبوکی : سلام شو یه سوال ازت دارم
شو:چه سوالی
فوبوکی : اینجا کجاستتتتتتتتتت کی این برنامه را چیدههههههههه آخه لبه ساحل چرااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ منکه نمیدونستم برای شنا اومدیممممممممممممممممم
شو: آرام آرام حالا موضوعه مهمی نیست که 😑
بعد بحص کردن با فوبوکی دیدم بلاخره والت آیگه اومدن
تااینکه دیدم هانچو یواشکی پشتشونه
نویسنده: هانچو تو این داستان نقش بده داره و جادوگره یجورایی یه هانچوی دیگه است.
تاخواستم داد بزنم هانچو والت پرت کردتودریا
شو:والت! حالت خوبه؟
تو همون لحظه هانچو یه وردی خوند که والت داشت غرق میشدوآیگه گروگان گرفت
از زبان (فوبوکی)
اینقدر اظتراب داشتم که نمیتونستم حتی یه کلمه بگم که شو رفت والت نجات بده و من هم آیگه دیدم که نمیتونه حرف بزنه آنگارنفرین شده
امروز که پاشدم روزتعطیلی بود و به این دلیل امروز بیکاربودم و با بچه ها
(یعنی:آیگه ، شو ، فوبوکی ) بریم لبه ساحل
ساعت ۶:۳۰ :
از زبان ( شو ) وقتی رسیدم دیدم فقط فوبوکی هست و آیگه و والت نیومدن
شو:سلام فوبوکی
فوبوکی : سلام شو یه سوال ازت دارم
شو:چه سوالی
فوبوکی : اینجا کجاستتتتتتتتتت کی این برنامه را چیدههههههههه آخه لبه ساحل چرااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ منکه نمیدونستم برای شنا اومدیممممممممممممممممم
شو: آرام آرام حالا موضوعه مهمی نیست که 😑
بعد بحص کردن با فوبوکی دیدم بلاخره والت آیگه اومدن
تااینکه دیدم هانچو یواشکی پشتشونه
نویسنده: هانچو تو این داستان نقش بده داره و جادوگره یجورایی یه هانچوی دیگه است.
تاخواستم داد بزنم هانچو والت پرت کردتودریا
شو:والت! حالت خوبه؟
تو همون لحظه هانچو یه وردی خوند که والت داشت غرق میشدوآیگه گروگان گرفت
از زبان (فوبوکی)
اینقدر اظتراب داشتم که نمیتونستم حتی یه کلمه بگم که شو رفت والت نجات بده و من هم آیگه دیدم که نمیتونه حرف بزنه آنگارنفرین شده
۱.۲k
۰۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.