بادیگارد ایرانی من🖤🥷
بادیگارد ایرانی من🖤🥷
کوثر: شما نازنین هستید کسی ک امروز مسابقه داشت؟(با بی حالی)
نازنین: بله خودمم
کوثر: جدیییی؟؟؟ بالاخرهههه پیدات کردممم ای خداااا پدرم در اومد
نازنین: بلهه؟؟ دنبال من بودید؟؟
کوثر: یک ربع دیگه بیا جلوی در خونتون ماشینم کی ام سی جلوی دره بیا
نازنین: الو الو قطع کرد چقدر بیشور
مائده: کی بود؟؟
نازنین: خودمم نمیدونم
ملیکا: ولش کن بیا غذات رو بخور
نازنین: اهوم
یک ربع شد و رفتم پایین دیدم ی ماشین چراغ داره میزنه رفتم سمت ماشین و درو باز کرد ی دختر توی ماشین بود
کوثر: سلام من کوثر هستم ایرانیم خوشبختم
نازنین: اهوم منو چرا میخواستید؟؟
کوثر: کره ای بلدی؟
نازنین: آره کامل
جیمین:رفته بودم پشت ماشین نشسته بودم چون تاریک بود معلوم نبودم فاصلمون زیاد نبود ولی معلوم نبودم بعد اینکه گف کره ای بلده همون فاصله رو طی کرد و کلاهم رو در آوردم
خوبه ک بلدی از این به بعد باید کره ای صحبت کنی
نازنین: با دیدن جیمین پرام ریخ تو تو تو جیمین هستی؟؟
کوثر: آره جیمین داره ب مرگ تحدید میشه میخوام بادیگاردش بشی و کره زندگی کنی بهت سخت نمیگیریم من هستم خیالت راحت توی خونه جیمین برات اتاق درست میکنم تمرین هم میتونی راحت بکنی چون اتاق ورزش داره
جیمین:قبوله؟؟(ایرانی گف مثلا)
نازنین: تو ایرانی بلدی؟؟
کوثر: به لطف من علاقمند شد یاد گرف
نازنین: خوب من باید با مادرم و رفیقام صحبت کنم
جیمین: باشه این شماره منه و این شماره کوثر فردا بهمون بگو
نازنین: باشه
جیمین و کوثر: بای بای
نازنین: خدافس(هنگیده)
پارت دو🖤🥷
کوثر: شما نازنین هستید کسی ک امروز مسابقه داشت؟(با بی حالی)
نازنین: بله خودمم
کوثر: جدیییی؟؟؟ بالاخرهههه پیدات کردممم ای خداااا پدرم در اومد
نازنین: بلهه؟؟ دنبال من بودید؟؟
کوثر: یک ربع دیگه بیا جلوی در خونتون ماشینم کی ام سی جلوی دره بیا
نازنین: الو الو قطع کرد چقدر بیشور
مائده: کی بود؟؟
نازنین: خودمم نمیدونم
ملیکا: ولش کن بیا غذات رو بخور
نازنین: اهوم
یک ربع شد و رفتم پایین دیدم ی ماشین چراغ داره میزنه رفتم سمت ماشین و درو باز کرد ی دختر توی ماشین بود
کوثر: سلام من کوثر هستم ایرانیم خوشبختم
نازنین: اهوم منو چرا میخواستید؟؟
کوثر: کره ای بلدی؟
نازنین: آره کامل
جیمین:رفته بودم پشت ماشین نشسته بودم چون تاریک بود معلوم نبودم فاصلمون زیاد نبود ولی معلوم نبودم بعد اینکه گف کره ای بلده همون فاصله رو طی کرد و کلاهم رو در آوردم
خوبه ک بلدی از این به بعد باید کره ای صحبت کنی
نازنین: با دیدن جیمین پرام ریخ تو تو تو جیمین هستی؟؟
کوثر: آره جیمین داره ب مرگ تحدید میشه میخوام بادیگاردش بشی و کره زندگی کنی بهت سخت نمیگیریم من هستم خیالت راحت توی خونه جیمین برات اتاق درست میکنم تمرین هم میتونی راحت بکنی چون اتاق ورزش داره
جیمین:قبوله؟؟(ایرانی گف مثلا)
نازنین: تو ایرانی بلدی؟؟
کوثر: به لطف من علاقمند شد یاد گرف
نازنین: خوب من باید با مادرم و رفیقام صحبت کنم
جیمین: باشه این شماره منه و این شماره کوثر فردا بهمون بگو
نازنین: باشه
جیمین و کوثر: بای بای
نازنین: خدافس(هنگیده)
پارت دو🖤🥷
۸.۳k
۲۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.