عضو هشتم بی تی اس فصل ۲ پارت ۱۲
بایول:پرونده قتل
سوک هیون: قتل کی؟
بایول: مادرم (بغض)
سوک هیون :متاسفم ، کِی؟ (رمزی حرف میزنن) (الان این یعنی کی فوت شده)
بایول:دیروز ، چند ساعت دیگه میرم سر صحنه قتل
سوک هیون:منم میام
بایول:اوک ، چند ساعت دیگه اماده باش
(چند ساعت بعد)
بایول:اماده ای؟
سوک هیون:اوهوم ، بریم
(سر صحنه😐) (زیادی پرش میزنم ، میدونم)
سوک هیون :پلیسی اینجا نیست؟
بایول:شغلت چیه دلبندم؟ (مافیا)
سوک هیون:اوه ، راست میگی ، خب ، جسد مادرت کجاست؟
بایول : قطعا داخله ، قطرات خون میره داخل خونه
(رفتن داخل)
بایول : (بغض) سوک هیونا ، بگرد دنبال سرنخا
سوک هیون :باشه
سوک هیون ویو
واقعا قلبم درد میگیره وقتی ناراحتیشو میبینم ، اخه مادر جون درد کمه توام این وسط میمیری (........)
بایول ویو
خودتو جمع و جور کن بایول ، نفس عمیق بکش همه چیز درست میشه ، تا همین الانشم تونستی بدون اون ادامه بدی الانم میتونی
سوک هیون:بایول ردپا
بایول:سایز پا؟
سوک هیون:۴۳
بایول:برند کفش؟
سوک هیون :nike (کف کفش نوشته)
بایول:ازش عکس بگیر و بعدشم با این چراغ قوه عه بگرد ببین روی چه وسایلی اثر انگشت وجود داره (چراغ قوه عه اشعه ایکس داشت)
سوک هیون:مجهزیااااا
بایول:اوهوم مجهزم
( همین دیگه چیزایی که روشون اثر انگشت بوده ، یه لیوان ، دستکش ، یه پلاستیک ، چندتا ظرف + یه فلش)
(خونه)
بایول ویو
فلش و با دستکش برداشتیم و گزاشتیم رو کامپیوتر ، فیلم و پلی کردم
مامانم کل روز تو خونه تنها بود وکاری نمیکرد ، همچیز عادی بود تا اینکه ساعت از ۵ و ۳۸ به ۷ تغییر کرد و یهو اون صحنه اومد جلو چشمام مامانم داشت تو خون دست و پا میزد کمک میخواست ، چشمامو گرفتم ، نمیتونستم نگاه کنم
بایول:دیدی سوک هیون؟ ساعت از ۵ پرید رو ۷ ، این یعنی اون یارویی که اومده بود تو خونه دوربیتو دیده و کثیف کاریشو از دوربین حذف کرده ، باید اون تیکه رو گیر بیاریم
سوک هیون:بایول این خیلی خطرناکه ، بهتر نیست بسپاریش به پلیس؟
بایول:سوک هیون دیوونه شدی ؟ عمرا بزارم کسی بجز من اون عوضی رو پیدا کنه (بغض)
سوک هیون : نمیتونم اجازه بدم بایول ، همین الان پرونده رو ببند
بایول: مگه اجازه من دست توعه؟ (داد)
سوک هیون:نه ، ولی اونموقعی که خواهرم مرد گفتی دنبالش نرو ، گفتم باشه ، خانوادم بخاطر اینکه مافیام طردم کردن ، گفتی همینجا پیش خودم بمون ، گفتم باشه پس چرا الان اینجوری میکنی؟
بایول: سوک هیون....من واقعا نمیدونم بهت چی گفتم ولی الان مهمه ، باد برم دنبالش وگرنه دیوونه میشه ، بدون شوخی میگم سوک هیون ، دیوونه میشم
سوک هیون ویو
چشماش قرمز بود و صورتش رنگ پریده ، موهاش ژولیده شده بود و لباش سفید شده بود ، بایول داری با خودت چیکار میکنی؟
سوک هیون : تنهات میزارم
سوک هیون: قتل کی؟
بایول: مادرم (بغض)
سوک هیون :متاسفم ، کِی؟ (رمزی حرف میزنن) (الان این یعنی کی فوت شده)
بایول:دیروز ، چند ساعت دیگه میرم سر صحنه قتل
سوک هیون:منم میام
بایول:اوک ، چند ساعت دیگه اماده باش
(چند ساعت بعد)
بایول:اماده ای؟
سوک هیون:اوهوم ، بریم
(سر صحنه😐) (زیادی پرش میزنم ، میدونم)
سوک هیون :پلیسی اینجا نیست؟
بایول:شغلت چیه دلبندم؟ (مافیا)
سوک هیون:اوه ، راست میگی ، خب ، جسد مادرت کجاست؟
بایول : قطعا داخله ، قطرات خون میره داخل خونه
(رفتن داخل)
بایول : (بغض) سوک هیونا ، بگرد دنبال سرنخا
سوک هیون :باشه
سوک هیون ویو
واقعا قلبم درد میگیره وقتی ناراحتیشو میبینم ، اخه مادر جون درد کمه توام این وسط میمیری (........)
بایول ویو
خودتو جمع و جور کن بایول ، نفس عمیق بکش همه چیز درست میشه ، تا همین الانشم تونستی بدون اون ادامه بدی الانم میتونی
سوک هیون:بایول ردپا
بایول:سایز پا؟
سوک هیون:۴۳
بایول:برند کفش؟
سوک هیون :nike (کف کفش نوشته)
بایول:ازش عکس بگیر و بعدشم با این چراغ قوه عه بگرد ببین روی چه وسایلی اثر انگشت وجود داره (چراغ قوه عه اشعه ایکس داشت)
سوک هیون:مجهزیااااا
بایول:اوهوم مجهزم
( همین دیگه چیزایی که روشون اثر انگشت بوده ، یه لیوان ، دستکش ، یه پلاستیک ، چندتا ظرف + یه فلش)
(خونه)
بایول ویو
فلش و با دستکش برداشتیم و گزاشتیم رو کامپیوتر ، فیلم و پلی کردم
مامانم کل روز تو خونه تنها بود وکاری نمیکرد ، همچیز عادی بود تا اینکه ساعت از ۵ و ۳۸ به ۷ تغییر کرد و یهو اون صحنه اومد جلو چشمام مامانم داشت تو خون دست و پا میزد کمک میخواست ، چشمامو گرفتم ، نمیتونستم نگاه کنم
بایول:دیدی سوک هیون؟ ساعت از ۵ پرید رو ۷ ، این یعنی اون یارویی که اومده بود تو خونه دوربیتو دیده و کثیف کاریشو از دوربین حذف کرده ، باید اون تیکه رو گیر بیاریم
سوک هیون:بایول این خیلی خطرناکه ، بهتر نیست بسپاریش به پلیس؟
بایول:سوک هیون دیوونه شدی ؟ عمرا بزارم کسی بجز من اون عوضی رو پیدا کنه (بغض)
سوک هیون : نمیتونم اجازه بدم بایول ، همین الان پرونده رو ببند
بایول: مگه اجازه من دست توعه؟ (داد)
سوک هیون:نه ، ولی اونموقعی که خواهرم مرد گفتی دنبالش نرو ، گفتم باشه ، خانوادم بخاطر اینکه مافیام طردم کردن ، گفتی همینجا پیش خودم بمون ، گفتم باشه پس چرا الان اینجوری میکنی؟
بایول: سوک هیون....من واقعا نمیدونم بهت چی گفتم ولی الان مهمه ، باد برم دنبالش وگرنه دیوونه میشه ، بدون شوخی میگم سوک هیون ، دیوونه میشم
سوک هیون ویو
چشماش قرمز بود و صورتش رنگ پریده ، موهاش ژولیده شده بود و لباش سفید شده بود ، بایول داری با خودت چیکار میکنی؟
سوک هیون : تنهات میزارم
۲.۰k
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.