Part03E02
زمان به آرامی گذشت تا فردا ساعت 5:30 .
+ خب بلاخره، میتونم حرفم رو بزنم.
× اوووه! حرفت رو بزنی! چیه هست حالا که بخاطرش این قدر وول میخوری مو فیتیله ای!
باکوگو یه دفعه پیداش شد. یه صورت تقریبا عصبی داشت به نظر خود ان را پنهان کرده.
+ باکوگو!! تو اینجا چی کاری میکنی!؟ اصلا از کجــ
× از خود شوتو شنیدم. اون احمق تر از این حرفاست. خب نگفتی چی می خواستی بهش بگی؟؟ هــااا؟
+ به تو هیچ ربطــ
بـوم صدای انفجار کوچکی بود که باعث شد می یاکو یکم از ترس جا بخورد.
+ تو چــ
× چی شدم؟ هـــوی فیتیله، حق نداری بری پیش دو رنگ بگی دوسش داری! گرفتی!
+ این به تو ربطــ
بــوم صدای انفجار از قبلی بیشتر بود.
باکوگو می یاکو رو به دیوار چسبوند و ادامه داد.
پارت بعدی بعد از ده لایک❤️منتظرتونم🖐
+ خب بلاخره، میتونم حرفم رو بزنم.
× اوووه! حرفت رو بزنی! چیه هست حالا که بخاطرش این قدر وول میخوری مو فیتیله ای!
باکوگو یه دفعه پیداش شد. یه صورت تقریبا عصبی داشت به نظر خود ان را پنهان کرده.
+ باکوگو!! تو اینجا چی کاری میکنی!؟ اصلا از کجــ
× از خود شوتو شنیدم. اون احمق تر از این حرفاست. خب نگفتی چی می خواستی بهش بگی؟؟ هــااا؟
+ به تو هیچ ربطــ
بـوم صدای انفجار کوچکی بود که باعث شد می یاکو یکم از ترس جا بخورد.
+ تو چــ
× چی شدم؟ هـــوی فیتیله، حق نداری بری پیش دو رنگ بگی دوسش داری! گرفتی!
+ این به تو ربطــ
بــوم صدای انفجار از قبلی بیشتر بود.
باکوگو می یاکو رو به دیوار چسبوند و ادامه داد.
پارت بعدی بعد از ده لایک❤️منتظرتونم🖐
۵۶۸
۱۴ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.