1
بلاخره بردم همه داشتن جیغ میزدن البته پسر بودن تک وتوک توشون دختر بود از ماشین پیاده شدم . لوهان و لی :ایول ا / ت خیلی خوب روندی کریس دوباره باخت .کریس :از دستم در رفتی خانم کوچولو وگرنه میدونم و تو ا / ت : ممنون بچه ها (رو به لوهان و لی ) (روبه کریس ) به توچه چیکار داری میخواستی سریع باشی اقای وو . کریس :ماکه میریم عمارت حسابتو میرسم خانم کوچولو. ا / ت : به من نگو کوچولو کریس
کریس :باشه کوچولو .لوهان و لی :😂😂کریس :😂 ا / ت : لعنت بهت که انقدر اذیتم میکنی پدر خونده .
یهو کریس چهره اش عوض شد و روبه من گفت :صد بار بهت گفتم منو اینجوری صدا نکن و رفت 😠.
سلام من ا / ت هستم دستیار و یه جورایی بچه نا تنی کریس وو . من از 17 سالگی پیش کریس بودم و بهترین دوستن که از طریق کریس باهاش اشنا شدم لی و لوها و تاعو هستن . اون اوایل کریس باهام خیلی بد رفتار میکرد ولی این اوخر خیلی باهام خوب شده بود . من توی پرورشگاه بزرگ شدم و مارم فوت شده و پدرم پولدار بود ولی منو نمیخواست یه روز کریس که اومد پرورشگاه همون روز منو اورد پیش خودش . بعد فهمیدم کارش
چیه دوسال طول کشید تا باهاش کنار بیام الان 24 سالمه ، و مامور مخفی کریس پیش ادم پولدارام کار ما بد نیست پول رو از پولدارای مفت خور میگیریم میدیم به مردم نیاز مند مثل رابین هود فقط با این تفاوت که رییس اونا خیلی خوش اخلاق بود ولی کریس گند اخلاقه . ولی من خیلی دوستش دارم اون اگه نبود معلوم نبود چه اتفاقی برام میوفتاد ..راننده رسیدیم اقای کریس :خب ا / ت پیاده شو . ا / ت : اوکی .... راستی لوهان و لی گفتن قراره بیاین و برای ماموریت جدید اماده بشیم . کریس :چقدر حرف میزنی دخترناتنی من . فکت درد نگرفت خودم اینا رو میدونم تو ام برو تو اتاقت لازم نیست برای جلسه ما بیای بابت شرطی که بردی یادم باشه جازه ات رو بهت بدم دختر خونده کوچولو 😎 .ا / ت : باشه . بیشعور منو مسخره میکنه حالا تا چند روز باید اخلاق گندشو تحمل کنم سر اینکه بهش گفتم پدر خونده . رفتم اتاقمو دو ساعت خوابیدم که با دادای کریس از خواب بیدار شدم و رفتم دم اتاق درو که باز کردم ....#اکسول
#پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن
کریس :باشه کوچولو .لوهان و لی :😂😂کریس :😂 ا / ت : لعنت بهت که انقدر اذیتم میکنی پدر خونده .
یهو کریس چهره اش عوض شد و روبه من گفت :صد بار بهت گفتم منو اینجوری صدا نکن و رفت 😠.
سلام من ا / ت هستم دستیار و یه جورایی بچه نا تنی کریس وو . من از 17 سالگی پیش کریس بودم و بهترین دوستن که از طریق کریس باهاش اشنا شدم لی و لوها و تاعو هستن . اون اوایل کریس باهام خیلی بد رفتار میکرد ولی این اوخر خیلی باهام خوب شده بود . من توی پرورشگاه بزرگ شدم و مارم فوت شده و پدرم پولدار بود ولی منو نمیخواست یه روز کریس که اومد پرورشگاه همون روز منو اورد پیش خودش . بعد فهمیدم کارش
چیه دوسال طول کشید تا باهاش کنار بیام الان 24 سالمه ، و مامور مخفی کریس پیش ادم پولدارام کار ما بد نیست پول رو از پولدارای مفت خور میگیریم میدیم به مردم نیاز مند مثل رابین هود فقط با این تفاوت که رییس اونا خیلی خوش اخلاق بود ولی کریس گند اخلاقه . ولی من خیلی دوستش دارم اون اگه نبود معلوم نبود چه اتفاقی برام میوفتاد ..راننده رسیدیم اقای کریس :خب ا / ت پیاده شو . ا / ت : اوکی .... راستی لوهان و لی گفتن قراره بیاین و برای ماموریت جدید اماده بشیم . کریس :چقدر حرف میزنی دخترناتنی من . فکت درد نگرفت خودم اینا رو میدونم تو ام برو تو اتاقت لازم نیست برای جلسه ما بیای بابت شرطی که بردی یادم باشه جازه ات رو بهت بدم دختر خونده کوچولو 😎 .ا / ت : باشه . بیشعور منو مسخره میکنه حالا تا چند روز باید اخلاق گندشو تحمل کنم سر اینکه بهش گفتم پدر خونده . رفتم اتاقمو دو ساعت خوابیدم که با دادای کریس از خواب بیدار شدم و رفتم دم اتاق درو که باز کردم ....#اکسول
#پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن
۱۶.۴k
۰۱ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.