شهید راه بوکس
#شهید_راه_بوکس
P2
صدای نوتیف پیام گوشیم نظرمو به خودش جلب کرد بعد دادن قندون ها به بابا اینا رفتم سمت گوشیم و روشنش کردم.
_دنیز کجایی دختر بدبخت شدم
ترسیده تایپ کردم:
+خونم دیارا، اتفاقی افتاده؟!
دیارا خیلی زود سین زدو رفت رو ایز تایپینگ که کمتر از ده ثانیه نوتیفش اومد:
_باز این ولگردای خیابونی افتادن دنبالم خودتو برسون
+کجایی دقیقا دیارا؟!
_همون جای همیشگی قایم شدم برسون خودتو
+وایسا اومدم
گوشیو خاموش کردم
حالا وقتشه دنیز واقعی هنرشو رو صحنه نشون بده!
بدو از پله ها رفتم بالا و وارد اتاقم شدم جلو ایینه ایستادم ودستامو گذاشتم رو کمرم و تو ذهنم گفتم جووون چه اندام سک/سی داش، یهو به خودم اومدمو گفتم دنیز این جلف بازیا چیه خاک بر سر و سریع عین جنگ زده ها هجوم بردم سمت کمدم .
ست مشکیمو پوشیدم و موهامو گوجه ای بستم و بعد از تموم شدنش حمله کردم سمت پوتینای مشکی رنگم وقتی ک پام کردم تازه یادم افتاد با این فیس هرجا برم میگرخن ازم
مثل یک ایرانی واقعی با زانو چهار دستو پا رفتم سمت میز ارایشم و یکم تیمت لب ب لبام و ریمیل زدم ب چشمام.
P2
صدای نوتیف پیام گوشیم نظرمو به خودش جلب کرد بعد دادن قندون ها به بابا اینا رفتم سمت گوشیم و روشنش کردم.
_دنیز کجایی دختر بدبخت شدم
ترسیده تایپ کردم:
+خونم دیارا، اتفاقی افتاده؟!
دیارا خیلی زود سین زدو رفت رو ایز تایپینگ که کمتر از ده ثانیه نوتیفش اومد:
_باز این ولگردای خیابونی افتادن دنبالم خودتو برسون
+کجایی دقیقا دیارا؟!
_همون جای همیشگی قایم شدم برسون خودتو
+وایسا اومدم
گوشیو خاموش کردم
حالا وقتشه دنیز واقعی هنرشو رو صحنه نشون بده!
بدو از پله ها رفتم بالا و وارد اتاقم شدم جلو ایینه ایستادم ودستامو گذاشتم رو کمرم و تو ذهنم گفتم جووون چه اندام سک/سی داش، یهو به خودم اومدمو گفتم دنیز این جلف بازیا چیه خاک بر سر و سریع عین جنگ زده ها هجوم بردم سمت کمدم .
ست مشکیمو پوشیدم و موهامو گوجه ای بستم و بعد از تموم شدنش حمله کردم سمت پوتینای مشکی رنگم وقتی ک پام کردم تازه یادم افتاد با این فیس هرجا برم میگرخن ازم
مثل یک ایرانی واقعی با زانو چهار دستو پا رفتم سمت میز ارایشم و یکم تیمت لب ب لبام و ریمیل زدم ب چشمام.
۱.۳k
۱۷ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.