تکپارتی کوک(اسمات)
(تکپارتی )
: وقتی با پدرت مشکل شخصی داشت و ترو دزدید
ویو کوک
اون مرتیکه پارک کسی بود که باعث شد پدرم سال ها قبل از ساختمون بیوفته و بمیره
این همه سال میخواستم همین بلارو سر خودش بیارم ولی با خودم گفتم این طوری از گناهش خلاص میشم پس تصمیم گرفتم از دخترش وارد قضیه بشم
؟ قربان توی کتابخونه هستش
-بسیار خب ماشینو آمده کنید وقتی اومد سری کارو تموم میکنیم
؟ بله
ویو ا.ت
وقتی از کتابخونه اومدم داشتم با موسیقی تو راه قدم میزدم که یه نفر از پشت یه چیز روی دهنم گزاشت و بیهوش شدم وقتی بلند شدم روس تخت سیاه سفید بودم
+اینجا اتاق من نیست اینجا کجاست
- به به خانوم کوچولو بلند شدی
+تو کیی
- منو یادت نمیاد کسی که پدرت پدرشو کشت
+چی داری میگی شوخیت گرفته
- نه الانم به پدر جونت زنگ میزنم مرگتو تماشا کنه
+چی میگی تو
ویو ا.ت
با پدرم تماس تصویری گرفت اسلحرو روی سرم گزاشت
- آقای پارک مین هو میخوام دخترتو جلوی خودت بکشم نظرت چیه
* من که بهت گفتم من نکشتمش کار من نبود
- منم الان دخترتو میکشم و اینم قرار نیست کار من باشه
* نه مرتیکه خواهش میکنم لطفا جون منو بگیر خواهش میکنم
- نه
ویو ا.ت
پدرم داشت التماس میکرد و منم فقط گریه میکردم منتظر مرگ بودم که دیدم شلیک نکرد
-دخترت هیچ گناهی نکرده که تو پدرشی ولی باید مجازات بشی دخترت تا آخر عمرش پیش من میمونه و برای من کار میکنه یا میمیره
ویو ا.ت
وقتی این حرفو گفت ترس وجودمو گرفت ولی از مردن که بهتره نه
۲ سال بعد
ویو کوک
فکر نمیکردم تو این دوسال عاشق ا.ت بشم دیوونه وار دوسش دارم یه دختر خیلی آروم با یع ارماش خیلی خواسته دلم میخواد فقط بوش کنم چند ماه پیش متوجه شدم که پدرش مقصر نیست و از اینکه نکشتمش خوشحال شدم ولی نزاشتم بره چون بهش حست پیدا کردم میخوام امروز بهش اعتراف کنم
ویو ا.ت
من عاشق جونگ کوک شدم با گزشت زمان خیلی مهربون تر میشد خیلی باحال و جذاب بود چند بار با بالا تنه لخت دیدمش واقعا بدن خوبی داره
چند ماه پیش متوجه شدم که کوک فهمیده پدرم بی گناه ولی چرا نزاشت من برم
وقتی میبینمش قلبم تند میزنه اونم همیشه در حال تماشای منع حتی چند بار بیش از حد به من نزدیک شد
شب
+جونگ کوک اومدی گشنته
- نه
+پس من برم
- نه باهات کار دارم بشین
( بهش اعتراف کرد من دیگه اینجاشو حال ندارم 🥲)
- بیبی نظرت درباره یه شب خوب چیه
+منظورت چیه
- خودت خوب میدونی
ویو ا.ت دستشو گزاشت روی ر.ونم
+من آمدگی ندارم
- نترس آروم پیش میرم قول میدم
ویو ا.ت
قبول کردم چون خودمم دلم میخواست
خیلی آروم شروع به بو.سیدنم کرد و در همین زمان منو رو تخت خوابوند
شروع کرد به تند تند بوسیدن صورتم و اطراف لبم و من لبخند زدم یه گاز از لبم گرفت
و لباسامو دراورد
و برای خودشم دراورد
محو هیکلش شدم تتو روی دستش و هیکلش
+به نظرم برای ساخت اینا عرق زیادی ریخته
- تو به فا.ک دادنتم عرق میریزم
شروع کرد به مالوندن سی...نه هام و خوردنشون گاهی خیلی شدید پیش میرفت و بعضی جاهارو کبود میکرد از گردنم تا پوصی..مو لیسید
دوتا انگشتشو آروم از جلو واردم کرد تا عادت کنم یکم حرکت داد
بعد که دید اه نالم درومد آروم واردم کرد بعد چند ثانیه کلشو واردم کرد و خیلی محکم می.کوبید و من جیغ میزدم
بعد چند دقیقه جیغم به اه ناله تبدیل شد و از سر لذت فقط ن..اله میکردم جونگ کوکم تو همین اوضاع بود از رونام گرفت و محمکم فشار میداد
بعد ۳۰ مین منو تو بغلش کشید
یه قرص بهم داد و کسیه آب داغو داد بغلم و خوابیدیم
: وقتی با پدرت مشکل شخصی داشت و ترو دزدید
ویو کوک
اون مرتیکه پارک کسی بود که باعث شد پدرم سال ها قبل از ساختمون بیوفته و بمیره
این همه سال میخواستم همین بلارو سر خودش بیارم ولی با خودم گفتم این طوری از گناهش خلاص میشم پس تصمیم گرفتم از دخترش وارد قضیه بشم
؟ قربان توی کتابخونه هستش
-بسیار خب ماشینو آمده کنید وقتی اومد سری کارو تموم میکنیم
؟ بله
ویو ا.ت
وقتی از کتابخونه اومدم داشتم با موسیقی تو راه قدم میزدم که یه نفر از پشت یه چیز روی دهنم گزاشت و بیهوش شدم وقتی بلند شدم روس تخت سیاه سفید بودم
+اینجا اتاق من نیست اینجا کجاست
- به به خانوم کوچولو بلند شدی
+تو کیی
- منو یادت نمیاد کسی که پدرت پدرشو کشت
+چی داری میگی شوخیت گرفته
- نه الانم به پدر جونت زنگ میزنم مرگتو تماشا کنه
+چی میگی تو
ویو ا.ت
با پدرم تماس تصویری گرفت اسلحرو روی سرم گزاشت
- آقای پارک مین هو میخوام دخترتو جلوی خودت بکشم نظرت چیه
* من که بهت گفتم من نکشتمش کار من نبود
- منم الان دخترتو میکشم و اینم قرار نیست کار من باشه
* نه مرتیکه خواهش میکنم لطفا جون منو بگیر خواهش میکنم
- نه
ویو ا.ت
پدرم داشت التماس میکرد و منم فقط گریه میکردم منتظر مرگ بودم که دیدم شلیک نکرد
-دخترت هیچ گناهی نکرده که تو پدرشی ولی باید مجازات بشی دخترت تا آخر عمرش پیش من میمونه و برای من کار میکنه یا میمیره
ویو ا.ت
وقتی این حرفو گفت ترس وجودمو گرفت ولی از مردن که بهتره نه
۲ سال بعد
ویو کوک
فکر نمیکردم تو این دوسال عاشق ا.ت بشم دیوونه وار دوسش دارم یه دختر خیلی آروم با یع ارماش خیلی خواسته دلم میخواد فقط بوش کنم چند ماه پیش متوجه شدم که پدرش مقصر نیست و از اینکه نکشتمش خوشحال شدم ولی نزاشتم بره چون بهش حست پیدا کردم میخوام امروز بهش اعتراف کنم
ویو ا.ت
من عاشق جونگ کوک شدم با گزشت زمان خیلی مهربون تر میشد خیلی باحال و جذاب بود چند بار با بالا تنه لخت دیدمش واقعا بدن خوبی داره
چند ماه پیش متوجه شدم که کوک فهمیده پدرم بی گناه ولی چرا نزاشت من برم
وقتی میبینمش قلبم تند میزنه اونم همیشه در حال تماشای منع حتی چند بار بیش از حد به من نزدیک شد
شب
+جونگ کوک اومدی گشنته
- نه
+پس من برم
- نه باهات کار دارم بشین
( بهش اعتراف کرد من دیگه اینجاشو حال ندارم 🥲)
- بیبی نظرت درباره یه شب خوب چیه
+منظورت چیه
- خودت خوب میدونی
ویو ا.ت دستشو گزاشت روی ر.ونم
+من آمدگی ندارم
- نترس آروم پیش میرم قول میدم
ویو ا.ت
قبول کردم چون خودمم دلم میخواست
خیلی آروم شروع به بو.سیدنم کرد و در همین زمان منو رو تخت خوابوند
شروع کرد به تند تند بوسیدن صورتم و اطراف لبم و من لبخند زدم یه گاز از لبم گرفت
و لباسامو دراورد
و برای خودشم دراورد
محو هیکلش شدم تتو روی دستش و هیکلش
+به نظرم برای ساخت اینا عرق زیادی ریخته
- تو به فا.ک دادنتم عرق میریزم
شروع کرد به مالوندن سی...نه هام و خوردنشون گاهی خیلی شدید پیش میرفت و بعضی جاهارو کبود میکرد از گردنم تا پوصی..مو لیسید
دوتا انگشتشو آروم از جلو واردم کرد تا عادت کنم یکم حرکت داد
بعد که دید اه نالم درومد آروم واردم کرد بعد چند ثانیه کلشو واردم کرد و خیلی محکم می.کوبید و من جیغ میزدم
بعد چند دقیقه جیغم به اه ناله تبدیل شد و از سر لذت فقط ن..اله میکردم جونگ کوکم تو همین اوضاع بود از رونام گرفت و محمکم فشار میداد
بعد ۳۰ مین منو تو بغلش کشید
یه قرص بهم داد و کسیه آب داغو داد بغلم و خوابیدیم
۵۲.۲k
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.