پارت 35

رفتم سمت اون دوتا گفتم ببخشید اون دختری که زخمی شده بود رو بردن کدوم بیمارستان
فک کنم بیمارستان دولتی باشه
ممنون
زود دویدم از اونجایی که با ماشین نمیتونستم بیام کل راه رو دوییدم وقتی رسیدم اول نفس عمیقی کشیدم بعد رفتم داخل سمت پذیرش ببخشید یه دختری رو حدودا دوساعت قبل آوردن اینجا این عکسشه
نه آقا من همچین کسی رو تا حالا ندیدم
باشه پس این چی
نه گفتم وایستا بله این دختر اورژانسی بود آوردیم و بردیمش اتاق شماره 117 طبقه دوم
ممنون زود دویدم سمت آسانسور همین که رسید زدم طبقه دو تمام اتاق ها رو گشتم ولی این اتاق رو ندیدم پس کجاست
آها همینه زود در رو باز کردم رفتم داخل جیا روی تخت دراز کشیده بود و سرمی بهش وصل بود پس پس ایملدا کو یهنی اون رو دزدین ولی کی کی میتونه باشه نه نه ایملدا گوشیم رو درآوردم و به ته‌ زنگ زدم گفتم بیاد اینجا خودمم رفتم کارها رو انجام بدم وقتی ته‌ اومد رفتم بیرون اول گفتم که دوربین ها رو چک کنند بعد به چند تا از پلیس های مخفیم خبر دادم که دنبال ایملدا بگردن
ایملدا ویو احساس می‌کردم یه سطل آب ریختن روم زود پاشدم دیدم توی یه اتاق کاملا سیاهم یه مردی هم بالای سرم وایستاده بود
خوابم میاد بای 👋 👋 👋 👋