عشق مافیا 💗✴p 12

ا.ت:جوابش مثبته (شوکه)
شوگا ا.ت رو بغل میکنه و میگه :«مرسی که داری یه هدیه ی کوچولو برام میاری » اما ا.ت هیچ اکسل عملی نشون نمیده و همین جوری تو شک میمونه و یه دفعه ای میره تو اتاق و درم میبنده
شوگا:عشقم درو باز کن خوشحا نیستی بعد از این همه مدت یعنی ۶ سال پیش هم بودن حاصل عشقمون میخواد بیاد
بیبی؟!
عشقم؟!
نفسم؟!
چاگیا؟!
عزیزم؟!
حداقل یه مشت به در بزن بفهمم زنده ای
یه دفعه ای صدای شکستن شیشه میاد
ا.ت:بیا اینم نشونی (با داد بلند)
شوگا:ا.ت اگه در رو وا نکنی میشکونم
ا.ت:بشکون منم رگمو میزنم(با داد بلند)
که شوگا در رو با ۴ تا ضربه میشکونه و میاد تو که میبینه ا.ت روی شیشه ها وایستاده
شوگا:ا.ت دستت چرا پشتته
ا.ت:هیچی
شوگا:بده ببینمش
شوگا دست ا.ت رو میگیره ولی ا. ت دستش رو میکشه اون ور
ا.ت:نکن شوگا
شوگا:ا.ت چرا داره از پشتت خون میاد
ا.ت:هیچی
شوگا:دستت رو بده من(با حرص و اعصبانیت)
ا.ت:بیا
ا.ت:دوتا دستشم میاره بالا و شوگا میبینه ا.ت رگش رو زده
شوگا:چرا این کارو کردی
ا.ت:دلم میخواد من بمیرم با بچم که ببینم مردن چه حسی داره
شوگا:ا.ت خودت الان گفتی نگهش میداری پس نگهش میداری
ا.ت:نمیتونم توی روی بچم نگاه کنم نمیتونم توی روی تو نگاه کنم خب پس بزار بمیرم

ادامه دارد.......
اسکی ممنوع ❌