تلافی
تلافی
(دیانا)
وقتی رفتیم اتاق هر کاری کردم خوابم نبرد دستم رو زیر سرم برم و نگاهی به پانیذ کردم که یک هو چشاش رو باز کرد که جیغ خفی کشیدم و گفتم (من)اییییی ایشالا بری زیر تریلی ترسیدم دیوث
(پانیذ)اع خودت بری زیر تریلی بیشور چته خو اونجوری میای بالا سر من
(من)خو فکر کردم خوابی
(پانیذ)با اون فیلمی که ما دیدم فکر کردی خوابم میبره
(من)خو مشنگ تو که خودت میترسی مریضی پیشنهاد میدی
(پانیذ)خو حال میده دیگه
(من)باش خفه شو
میگم به نظرت بریم پیش دخترا ؟
(پانیذ)هوم بریم من که دارم سکته میکنم
(دیانا)پس بدو بریم پیش اونا بخوابیم
با هم رفتیم سمت اتاق دخترا تا در رو باز کردیم دیدم همو بغل کردن و این بید به خودشون میلرزن متوجه حضور ما نشدن و دارن با هم بحث میکنن
(نیکا)ببین مهشاد تو برو چراغ رو روشن کن اگر اون دختره اومد خاست ببرتت من نمیزارم چطوره؟
(مهشاد)ن ببین من نظر بهتری دارم بیا با هم بریم
(نیکا)آره آره با هم میریم
تا خواستن از جاشون بلند شن من چراغ رو روشن کردم که دوتاشون به ما خیره شدن و مهشاد گفت (مهشاد)چیشده شما اومدید اینجا ؟
(پانیذ)خوب خوب ما گفتیم بیایم پیش هم نترسیم
(نیکا)خوب کردید دو نفر بهتر از چهار نفره
مهشاد پس کردنی بهش زد و گفت(مهشاد)آخه اوسکل وقتی بلد نیستی چرا زر میزنی؟
دو نفر بهتر از چهار نفره اوسکل
(من)خاک تو سر جفتتون چهار نفر بهتر از دو نفره مشنگ ها
مهشاد و نیکا هم زمان با هم گفتم(مهشاد نیکا)اع راست میگی؟
(پانیذ)کاست و بگیر ماست بگیر
نیکا قری به کردنش داد و گفت(نیکا)از زن عباس بگیر
یک هو متین از پشت من و پانیذ گفت(متین)نفهمیدم عباس کیه؟
(نیکا)زن عباس دیگه
(مهشاد)منظورش اینه که شوهر زنشه
(من)اوسکل یعنی نیکا شوهر زن زن عباس
(پانیذ)دوستان بحث رو نمیتونید جمع کنید
محمد پرید وست حرفش و گفت (محمد)باز نکنید
(پانیذ)آفرین همین
(ارسلان)بگذریم شما دخترا چرا بیدارید
(مهشاد)ببخشید که یادمون رفت از شما اجازه بگیریم
(محراب)خواهش میکنم ولی دیگه تکرار نشه
(مهشاد)نگا نگا بچه پرو رو ها
(دیانا)هی خوب چی کار کنیم بچه ها
محمد پرید وست حرفش و گفت (محمد)شکوفه های فردا
(من)ههههههه بانمک
داشتم میگفتم
بازم محمد پرید وست حرفم (محمد)بگو
(ارسلان)ممد داداش امشب بپرت خوب شده ها
(محراب)دقیقا
(نیکا)دوستان عزیز و گرامی دهنا بسته من الان از ترس خوابم نمیبره یک غلطی کنید وگرنه نمیزارم بخوابید
(متین)والا عزیزم اگر تو هم بزاری این سه نفر نمیزارن
پسرا هم زمان سرشون رو بالا پایین کردن......
پارت_۲۹
اینم دو پارت راضی هستید؟
(دیانا)
وقتی رفتیم اتاق هر کاری کردم خوابم نبرد دستم رو زیر سرم برم و نگاهی به پانیذ کردم که یک هو چشاش رو باز کرد که جیغ خفی کشیدم و گفتم (من)اییییی ایشالا بری زیر تریلی ترسیدم دیوث
(پانیذ)اع خودت بری زیر تریلی بیشور چته خو اونجوری میای بالا سر من
(من)خو فکر کردم خوابی
(پانیذ)با اون فیلمی که ما دیدم فکر کردی خوابم میبره
(من)خو مشنگ تو که خودت میترسی مریضی پیشنهاد میدی
(پانیذ)خو حال میده دیگه
(من)باش خفه شو
میگم به نظرت بریم پیش دخترا ؟
(پانیذ)هوم بریم من که دارم سکته میکنم
(دیانا)پس بدو بریم پیش اونا بخوابیم
با هم رفتیم سمت اتاق دخترا تا در رو باز کردیم دیدم همو بغل کردن و این بید به خودشون میلرزن متوجه حضور ما نشدن و دارن با هم بحث میکنن
(نیکا)ببین مهشاد تو برو چراغ رو روشن کن اگر اون دختره اومد خاست ببرتت من نمیزارم چطوره؟
(مهشاد)ن ببین من نظر بهتری دارم بیا با هم بریم
(نیکا)آره آره با هم میریم
تا خواستن از جاشون بلند شن من چراغ رو روشن کردم که دوتاشون به ما خیره شدن و مهشاد گفت (مهشاد)چیشده شما اومدید اینجا ؟
(پانیذ)خوب خوب ما گفتیم بیایم پیش هم نترسیم
(نیکا)خوب کردید دو نفر بهتر از چهار نفره
مهشاد پس کردنی بهش زد و گفت(مهشاد)آخه اوسکل وقتی بلد نیستی چرا زر میزنی؟
دو نفر بهتر از چهار نفره اوسکل
(من)خاک تو سر جفتتون چهار نفر بهتر از دو نفره مشنگ ها
مهشاد و نیکا هم زمان با هم گفتم(مهشاد نیکا)اع راست میگی؟
(پانیذ)کاست و بگیر ماست بگیر
نیکا قری به کردنش داد و گفت(نیکا)از زن عباس بگیر
یک هو متین از پشت من و پانیذ گفت(متین)نفهمیدم عباس کیه؟
(نیکا)زن عباس دیگه
(مهشاد)منظورش اینه که شوهر زنشه
(من)اوسکل یعنی نیکا شوهر زن زن عباس
(پانیذ)دوستان بحث رو نمیتونید جمع کنید
محمد پرید وست حرفش و گفت (محمد)باز نکنید
(پانیذ)آفرین همین
(ارسلان)بگذریم شما دخترا چرا بیدارید
(مهشاد)ببخشید که یادمون رفت از شما اجازه بگیریم
(محراب)خواهش میکنم ولی دیگه تکرار نشه
(مهشاد)نگا نگا بچه پرو رو ها
(دیانا)هی خوب چی کار کنیم بچه ها
محمد پرید وست حرفش و گفت (محمد)شکوفه های فردا
(من)ههههههه بانمک
داشتم میگفتم
بازم محمد پرید وست حرفم (محمد)بگو
(ارسلان)ممد داداش امشب بپرت خوب شده ها
(محراب)دقیقا
(نیکا)دوستان عزیز و گرامی دهنا بسته من الان از ترس خوابم نمیبره یک غلطی کنید وگرنه نمیزارم بخوابید
(متین)والا عزیزم اگر تو هم بزاری این سه نفر نمیزارن
پسرا هم زمان سرشون رو بالا پایین کردن......
پارت_۲۹
اینم دو پارت راضی هستید؟
۸.۱k
۲۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.