فیک:پرنسس مافیا Part:14
فیک:پرنسس مافیا Part:14
+:اوک من میرم آماده شم
_:منم میام
چند مین بعد
+:خوب بریم
_:ا.تتتتتت
+:نگاش کردم آها منظورش لباسمه ،آخه این که خیلی باز نیس☹️
_:میگی باز نییییس(عصبی)
+:ن نیست
(تهیونگ ویو)
لباسی که ا.ت پوشیده بود خیلی باز بود بعدم در میاد میگه زیاد باز نیست ای خداااا
ا.ت پاشو بریم اتاق ببینم
بلند شد آمد دنبالم رفتیم تو اتاق در کمدشو باز کردم یدونه از لباساشو در آوردم گفتم اینو بپوش این خوبه
+: نمیخوام
_:چی
+: نمیخوام (شمرده شمرده)
_:ا.ت یا میای میپوشی یا.....
+:یا چی
_:خودم تنت میکنم(با یه لبخند شیطانی )
+:الان میپوشم کی گفته من نمیپوشم لباس به این خشگلی
(فلش بک به بار)
وقتی رفتیم تو بار یونا ،میسو ،جونگ کوک و یونگی سر یه میز بودن ماهم رفتیم سمتشون
+:اوک من میرم آماده شم
_:منم میام
چند مین بعد
+:خوب بریم
_:ا.تتتتتت
+:نگاش کردم آها منظورش لباسمه ،آخه این که خیلی باز نیس☹️
_:میگی باز نییییس(عصبی)
+:ن نیست
(تهیونگ ویو)
لباسی که ا.ت پوشیده بود خیلی باز بود بعدم در میاد میگه زیاد باز نیست ای خداااا
ا.ت پاشو بریم اتاق ببینم
بلند شد آمد دنبالم رفتیم تو اتاق در کمدشو باز کردم یدونه از لباساشو در آوردم گفتم اینو بپوش این خوبه
+: نمیخوام
_:چی
+: نمیخوام (شمرده شمرده)
_:ا.ت یا میای میپوشی یا.....
+:یا چی
_:خودم تنت میکنم(با یه لبخند شیطانی )
+:الان میپوشم کی گفته من نمیپوشم لباس به این خشگلی
(فلش بک به بار)
وقتی رفتیم تو بار یونا ،میسو ،جونگ کوک و یونگی سر یه میز بودن ماهم رفتیم سمتشون
۴.۹k
۱۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.