love is a killer
love is a killer
s.²
p.¹¹
تهیونگ
- جانم
من امروز با دوستام میرم بیرون
- پسر هم هست
اره چطور
- پس نمیری
یااااااااا چرا خب من میخوام برم
- پس منم میام
جدی
- اره
اخ جون
- انقدر میخواستی من بیام
اره
- خب میگفتی
گفتم سرت شلوغه من مزاحمت نشم
- تو عشقمی هیچ وقت مزاحم نیستی
مرسی که هستی ( لبخند ) غذا خوردی
- نع میخواستم زود کارم رو تمومدکنم بیام پیشت دلم برات تنگ شده بود
منم دلم برات تنگ شده بود
[ نکته : ات و تهیونگ تو بغل همن ]
- تو خوردی
نه منتظر تو بودم
- عه من که گفتم تو غذا بخور من شاید دیر اومدم
گفتی شاید نگفتی حتما
- بهونه نیار بیا بریم غذا بخوریم من گشنمه
باشه تو برو یخ دوش بگیر بیا من تا اون موقه میز رو میچینم
- باشه
ولم کن میخوام برم
- نمیخوام ولت کنم
همش ۲۰ دقیقه ست
- اه بی احساس اصلا برو ( ولش کرد )
یااا دیگه قهر نکن شوخی کردم
- ( بر گشت پوکر نگاهش کرد ) در قیافه من شوخی میبینی
باشه بابا اون جوری نگام نکن
- ( لباسش رو در آورد )
یااااااااا چیکار میکنی ( با دستاش جلو چشمش رو گرفت )
- میخوام برم حموم
اوکی من رفتم
ات ویو
( از اتاق اومدم بیرون از پله ها رفتم پایین رفتم تو آشپز خونه اول آب خوردم بعد شروع کردم میز رو چیدم بعد چند دقیقه تموم شد کارم میخواستم برم تهیونگ رو صدا بزنم یهو یه نفر از پشت بغلم کرد برگشتم همون طور که انتظار داشتم تهیونگ بود با بالا تنه اخت سوالی نگاش کردم گفتم )
چرا لباس نپوشیدی
- حال نداشتم
یاا اگه کسی ببینه چی
- در حال حاضر که فعلا منو تو خونه ایم
الان اشکال نداره ولی وقتی خدمت کارا خونن نباید اینجوری از اتاق بیای بیرون
- باشه ( خندید )
-( به میز نگاه کرد ) به به ببین خانوم چیکار کرده
ات ویو
( وقتی گفت خانومم یکم تعجب کردم اما بعدش خوشحال شدم لبخند زدم و نشستیم و شروع کردیم به غذا خوردن هذا مون که تموم شد تهیونگ رفت بالا بخوابه چون خیلی خسته بود )
s.²
p.¹¹
تهیونگ
- جانم
من امروز با دوستام میرم بیرون
- پسر هم هست
اره چطور
- پس نمیری
یااااااااا چرا خب من میخوام برم
- پس منم میام
جدی
- اره
اخ جون
- انقدر میخواستی من بیام
اره
- خب میگفتی
گفتم سرت شلوغه من مزاحمت نشم
- تو عشقمی هیچ وقت مزاحم نیستی
مرسی که هستی ( لبخند ) غذا خوردی
- نع میخواستم زود کارم رو تمومدکنم بیام پیشت دلم برات تنگ شده بود
منم دلم برات تنگ شده بود
[ نکته : ات و تهیونگ تو بغل همن ]
- تو خوردی
نه منتظر تو بودم
- عه من که گفتم تو غذا بخور من شاید دیر اومدم
گفتی شاید نگفتی حتما
- بهونه نیار بیا بریم غذا بخوریم من گشنمه
باشه تو برو یخ دوش بگیر بیا من تا اون موقه میز رو میچینم
- باشه
ولم کن میخوام برم
- نمیخوام ولت کنم
همش ۲۰ دقیقه ست
- اه بی احساس اصلا برو ( ولش کرد )
یااا دیگه قهر نکن شوخی کردم
- ( بر گشت پوکر نگاهش کرد ) در قیافه من شوخی میبینی
باشه بابا اون جوری نگام نکن
- ( لباسش رو در آورد )
یااااااااا چیکار میکنی ( با دستاش جلو چشمش رو گرفت )
- میخوام برم حموم
اوکی من رفتم
ات ویو
( از اتاق اومدم بیرون از پله ها رفتم پایین رفتم تو آشپز خونه اول آب خوردم بعد شروع کردم میز رو چیدم بعد چند دقیقه تموم شد کارم میخواستم برم تهیونگ رو صدا بزنم یهو یه نفر از پشت بغلم کرد برگشتم همون طور که انتظار داشتم تهیونگ بود با بالا تنه اخت سوالی نگاش کردم گفتم )
چرا لباس نپوشیدی
- حال نداشتم
یاا اگه کسی ببینه چی
- در حال حاضر که فعلا منو تو خونه ایم
الان اشکال نداره ولی وقتی خدمت کارا خونن نباید اینجوری از اتاق بیای بیرون
- باشه ( خندید )
-( به میز نگاه کرد ) به به ببین خانوم چیکار کرده
ات ویو
( وقتی گفت خانومم یکم تعجب کردم اما بعدش خوشحال شدم لبخند زدم و نشستیم و شروع کردیم به غذا خوردن هذا مون که تموم شد تهیونگ رفت بالا بخوابه چون خیلی خسته بود )
۷.۸k
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.