part 71
#part_71
#فرار
چراااا بابا خب بلاخره شیطنته دیگه پیش میاد!!!یهو همچین داد زد که چهار چنگولی چسبیدم به سقف !!!.
- نیکاااااا میکشمت
آقا منم دیدم هوا پسه گفتم زود تر بگریزم اوار نشه سرم دممو گذاشتم رو کولمو الفرار این ارسلانم عین یوزپلنگ مازندران دنبالم میدووید ینی داشتم تو شلوارم شکوفه میکردم ارسلان همینجوری با بالا تنه ل.خ.ت دنبالم بود حیا نداره که بیحیا نه اینکه منم بدم میاد واس همون دوییدم از پله ها پایین البته دو سه جا پیش پا خوردم و یه بارم داشتم میرفتم تو دیوار که رادارام فعال شد خدا رحم کنه این ارسلانم اینقد لنگاش درازه باید عین یویو میدویدم هر قدمی که برمیداشتم احتمال اینکه کلا گره بخورم صد در هزار بود با سرعت جت رفتم تو باغ و داشت بهم میرسید که یه جیغ بنفش زدمو راهمو کج کردم سمت ته باغ خدایا شکر خوردم اینو بگیر الان میاد میخورتم خدا دیگه ازین گ*و*ه*ا نمیخورم تقریبا داشتم پس میوفتادم که رسیدم به یه استخر بزرگ اومدم خودمو تسلیم کنم که دیدم جا تره و بله نیس !!ینی بگم قششنگ هفت هشتا سکته رو پشت سر هم رد کردم درو نگفتم یا خدا کوش په هی اینور و اونور و نگا کردم واقعا رفت ؟؟اخیششش خستش شده حتما رفته با قیافه خوش حال اومدم برگردم که یهو از پشت یکی عین توپ پلاستیکی بلندم کرد و شوتم کرد تو استخر آب یخ اونقدر سریع که تنها عکس العملی که تونستم از خودم نشون بدم جیغ زدن بود
اونم چه جیغی خودم سکته کردم از اموات پدر بزرگ ارسلان بیشعور تا جد بر جد پدر شوهر عمه هامو دیدم جلو چشمام حالا از بس شکه شدم نمیتونستم شنا کنم یهو به خودم اومدمو دیدم اگه شنا نکنم به دیار باقی شتافته میشم پس رفتم رو سطح آب خدارو شکر شنا کردنم خوب بود وگرنه جدی جدی این یابو میکشتم
#فرار
چراااا بابا خب بلاخره شیطنته دیگه پیش میاد!!!یهو همچین داد زد که چهار چنگولی چسبیدم به سقف !!!.
- نیکاااااا میکشمت
آقا منم دیدم هوا پسه گفتم زود تر بگریزم اوار نشه سرم دممو گذاشتم رو کولمو الفرار این ارسلانم عین یوزپلنگ مازندران دنبالم میدووید ینی داشتم تو شلوارم شکوفه میکردم ارسلان همینجوری با بالا تنه ل.خ.ت دنبالم بود حیا نداره که بیحیا نه اینکه منم بدم میاد واس همون دوییدم از پله ها پایین البته دو سه جا پیش پا خوردم و یه بارم داشتم میرفتم تو دیوار که رادارام فعال شد خدا رحم کنه این ارسلانم اینقد لنگاش درازه باید عین یویو میدویدم هر قدمی که برمیداشتم احتمال اینکه کلا گره بخورم صد در هزار بود با سرعت جت رفتم تو باغ و داشت بهم میرسید که یه جیغ بنفش زدمو راهمو کج کردم سمت ته باغ خدایا شکر خوردم اینو بگیر الان میاد میخورتم خدا دیگه ازین گ*و*ه*ا نمیخورم تقریبا داشتم پس میوفتادم که رسیدم به یه استخر بزرگ اومدم خودمو تسلیم کنم که دیدم جا تره و بله نیس !!ینی بگم قششنگ هفت هشتا سکته رو پشت سر هم رد کردم درو نگفتم یا خدا کوش په هی اینور و اونور و نگا کردم واقعا رفت ؟؟اخیششش خستش شده حتما رفته با قیافه خوش حال اومدم برگردم که یهو از پشت یکی عین توپ پلاستیکی بلندم کرد و شوتم کرد تو استخر آب یخ اونقدر سریع که تنها عکس العملی که تونستم از خودم نشون بدم جیغ زدن بود
اونم چه جیغی خودم سکته کردم از اموات پدر بزرگ ارسلان بیشعور تا جد بر جد پدر شوهر عمه هامو دیدم جلو چشمام حالا از بس شکه شدم نمیتونستم شنا کنم یهو به خودم اومدمو دیدم اگه شنا نکنم به دیار باقی شتافته میشم پس رفتم رو سطح آب خدارو شکر شنا کردنم خوب بود وگرنه جدی جدی این یابو میکشتم
۳.۳k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.