رمان *شیطان و فرشته* پارت ۱۵
رمان *شیطان و فرشته* پارت ۱۵
کارین: الو؟
ناشناس: سلام! من مدیر آکادمی کوئته هستم،اسمم خانم ماریاست. از آکادمی لاولی شنیدم که شما اخراج شدین، بخاطر شیطونی و اینکه شیطان و فرشته هستین.
کارین: بله درسته.
خانم ماریا: آکادمی کوئته آکادمی ای از موجودات ماورایی مثل الهه های چهار عنصر، جادوگر، خوناشام و.... هستش. اتفاقا ما به شیطان و فرشته نیاز داشتیم. اگر بخواین. میتونین فردا ساعت ۹ صبح وارد این آکادمی بشید، البته متاسفانه دخترانه هستش و برای پسرا جداست. و بغل آکادمی ماست. نسخه ی پسرونش.
کارین: ای وای.... اشکالی نداره... ما خدافظی میکنیم...
خانم ماریا: میتونین همدیگه رو ببینین. اما کم...
کارین: مشکلی نیست. پس فردا ساعت ۹ بیایم برای ثبت نام؟ برای پسرا هم همینطور؟
خانم ماریا: بله. فقط اینکه قبلش اسمتون رو بگین.
کارین: من کارین یوکی هستم، با دوستم یورو ساکی.
خانم ماریا: خوشبختم. تا فردا خدانگهدار!!! آدرس هم میدم بهتون.شماره ی من هستش......
فردا صبح ساعت۹ دم در آکادمی
کارین: خب رسیدیم. آکوما.... تاکشی.... وقت خدافظیه🥺
یورو: آره.....
و همو بغل کردیم و حرفامونو زدیم و خدافظی کردیم و یذره هم گریه کردیم.ترک کردنشون یذره سخت بود.وارد آکادمی شدیم
.
کارین: واییییی، خیلی استرس دارمممم
یورو: منمممم
وقتی وارد شدیم دیدیم همه ی دانش آموزا کنار هم وایساده بودنو ژست گرفته بودن
همه باهم: به آکادمی ما کوئته خوش اومدییییییی!!!!!.....
کارین: الو؟
ناشناس: سلام! من مدیر آکادمی کوئته هستم،اسمم خانم ماریاست. از آکادمی لاولی شنیدم که شما اخراج شدین، بخاطر شیطونی و اینکه شیطان و فرشته هستین.
کارین: بله درسته.
خانم ماریا: آکادمی کوئته آکادمی ای از موجودات ماورایی مثل الهه های چهار عنصر، جادوگر، خوناشام و.... هستش. اتفاقا ما به شیطان و فرشته نیاز داشتیم. اگر بخواین. میتونین فردا ساعت ۹ صبح وارد این آکادمی بشید، البته متاسفانه دخترانه هستش و برای پسرا جداست. و بغل آکادمی ماست. نسخه ی پسرونش.
کارین: ای وای.... اشکالی نداره... ما خدافظی میکنیم...
خانم ماریا: میتونین همدیگه رو ببینین. اما کم...
کارین: مشکلی نیست. پس فردا ساعت ۹ بیایم برای ثبت نام؟ برای پسرا هم همینطور؟
خانم ماریا: بله. فقط اینکه قبلش اسمتون رو بگین.
کارین: من کارین یوکی هستم، با دوستم یورو ساکی.
خانم ماریا: خوشبختم. تا فردا خدانگهدار!!! آدرس هم میدم بهتون.شماره ی من هستش......
فردا صبح ساعت۹ دم در آکادمی
کارین: خب رسیدیم. آکوما.... تاکشی.... وقت خدافظیه🥺
یورو: آره.....
و همو بغل کردیم و حرفامونو زدیم و خدافظی کردیم و یذره هم گریه کردیم.ترک کردنشون یذره سخت بود.وارد آکادمی شدیم
.
کارین: واییییی، خیلی استرس دارمممم
یورو: منمممم
وقتی وارد شدیم دیدیم همه ی دانش آموزا کنار هم وایساده بودنو ژست گرفته بودن
همه باهم: به آکادمی ما کوئته خوش اومدییییییی!!!!!.....
۱.۱k
۰۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.