وقتی میری بار پارت ۲۶
*ا.ت ویو*
الان ۳ ماهه که من تحت درمانم و هیچ تغیری نکردم حامله نشودم و کوک هر روز سرد تر از دیروز میشه . هر شب هم دیر میاد رفتم پایین که دیدم .... نه نه نه نه اون جانکوک نیست اون نیست کوک با یک دختر بودددددد
+ ک.صکش
_ چیه ؟ من از دستت خسته شدن
+ اونم به خاطر اون بچه؟
_ اره
+ قبلا که اون بچه نبود چیکار میکردیم ؟
_ اون مواقع تو بچه رو نکشته بودی
+ من نکشتمشش( داد) ( از خونه میره بیرون)
سوار ماشین شدم و رفتم طرف خونه ی هیون
زنگ در رو زدم .
÷ او آبجی چه بی خبر بیا تو
+ ( پرید بغلش و فقط گریه کرد )
÷ چی شده اون مرتیکه کاری کرده ؟
همه چی رو تعریف کردم
÷ اون مرتیکه قدرشو با دستای خودش کند
+ من حالت تهوع دارم ( گلاب به روتون بالا آورد)
÷ ا.ت تو چکاب دادی؟
+ یعنی من حاملم ؟
÷ بیا بریم چکاب بگیریم
+ نه بابا فقط به خاطر ناراحتی بود
÷ بدو ( عصبی )
÷ من اون جئون رو می کشم
+ می خوام جدا شم
÷ نه ترو خدا جدا نشو ( پورکر )باید جدا شی
+ من چیزی براش کم گذاشتم؟
÷ الان وقتش نیست برو حاضر شو بریم ازمایش بدیم
+ باشه
.............لایک و کامنت ....................یادتون نره..............
الان ۳ ماهه که من تحت درمانم و هیچ تغیری نکردم حامله نشودم و کوک هر روز سرد تر از دیروز میشه . هر شب هم دیر میاد رفتم پایین که دیدم .... نه نه نه نه اون جانکوک نیست اون نیست کوک با یک دختر بودددددد
+ ک.صکش
_ چیه ؟ من از دستت خسته شدن
+ اونم به خاطر اون بچه؟
_ اره
+ قبلا که اون بچه نبود چیکار میکردیم ؟
_ اون مواقع تو بچه رو نکشته بودی
+ من نکشتمشش( داد) ( از خونه میره بیرون)
سوار ماشین شدم و رفتم طرف خونه ی هیون
زنگ در رو زدم .
÷ او آبجی چه بی خبر بیا تو
+ ( پرید بغلش و فقط گریه کرد )
÷ چی شده اون مرتیکه کاری کرده ؟
همه چی رو تعریف کردم
÷ اون مرتیکه قدرشو با دستای خودش کند
+ من حالت تهوع دارم ( گلاب به روتون بالا آورد)
÷ ا.ت تو چکاب دادی؟
+ یعنی من حاملم ؟
÷ بیا بریم چکاب بگیریم
+ نه بابا فقط به خاطر ناراحتی بود
÷ بدو ( عصبی )
÷ من اون جئون رو می کشم
+ می خوام جدا شم
÷ نه ترو خدا جدا نشو ( پورکر )باید جدا شی
+ من چیزی براش کم گذاشتم؟
÷ الان وقتش نیست برو حاضر شو بریم ازمایش بدیم
+ باشه
.............لایک و کامنت ....................یادتون نره..............
۵.۶k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.