پارت 8 تاج و تخت

پارت 8 تاج و تخت

★ویو ا/ت★

< با صدای کتی بیدار شدم نمیدونم چرا ولی امروز خوشحالم پس بلند شدم رفتم حمام یه دوش گرفتم و لباس صورتیمو پوشیدم یه کفش هم انتخاب کردنمو پوشیدم و رفتم پایین که جیهوپ و مامانش پایین بودن >

- سلام .تعظیم.
مج: سلام دخترم
× سلام
مت: خوب بچه ها شما برین تا ما باهم حرف بزنیم
- بدون من...؟
مت: اره
× بیا ما بریم
- باشه

|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||

مت: چیزی شده
مج: هانول میخوام یه چیزی بهت بگم حالا اگر از این حرف من خوشت نیومد ازم ناراحت نشو
مت: سوفیا داری میترسونیم
مج: چیزی نیست که بترسی
مت: بگو
مج: جیهوپ عاشق ا/ت شده‍
مت: (چیزی نمیگه)
مج: ناراحت شدی؟
مت: من تعجب کردم اخه پسر داداشم هم عاشق ا/ت
مج: هرجور راحتی اما دل جیهوپ ما بدجور پیش دختر گیر کرده
مت: فعلاً هیچ نظری ندارم
مج: صلاح با توعه
مت: ا/ت مثل دخترته اما ..
مج: قشنگ فکر کن

°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°

- بنظرت دارن درمورد چی حرف میزنن؟؟؟؟؟؟؟
× نمیدونم .دروغ‌میگه.
- خیلی کنجکاوم
× منم

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

★ویو سوهو★

< میخوام برم پیش ا/ت دلم براش تنگ شده
رفتم خونشون که دیدم‍.........

( اسلاید دوم و سوم لباس و کفش ا/ت )

شرط پارت بعد

۲۰:« لایک ❤️