❥𝓑𝓪𝓭-𝓑𝓸𝔂❦
❥𝓑𝓪𝓭-𝓑𝓸𝔂❦
❥part_²⁸ ❦
جونگکوک: خوشمزست
ا.ت: اومم(با دهن تقریبا پر)
جونگکوک:(خنده)
ا.ت: چته(غذارو قورت داد)
جونگکوک: اول بخور بعد حرف بزن
ا.ت: ایشش توهم هی گیر میدی
جونگکوک: باشه بابا... بیا گوشیتو بگیر
ا.ت: اوکی مرسی
جونگکوک ا.ت غذاشونو خوردن و بعد وسایل ا.ت و اوردن ا.ت هم یه دست لباس از داخل چمدونش برداشت و پوشید (داخل اتاقه) اسلحشو برداشت و به جونگکوک ادرس داد تا برسونتش عمارت مربوط به باند و بعد چند مین جونگکوک ا.ت و رسوند و رفت ساختمون مربوط به باند
ا.ت: بزار زنگ بزنم سولنان ببینم چیکار میکنه
.......
ا.ت: الو
سولنان: سلام
ا.ت: سلام
سولنان: خوبی
ا.ت: خوبم تو خوبی
سولنان: مرسی... ا.ت یه خبر داغ دارم برات
ا.ت: حتما باندمون پیشرفت کرده
سولنان: اون که اره ولی من دیشب تهیونگ و دیدمممم الانم رفت عمارت باندشون شبو باهم گذروندیم
ا.ت: چشمم روشن ایشالله ۲ قلو میشن
سولنان: ا.تتتت😐
ا.ت:(خنده)
سولنان: از تو چه خبر
ا.ت:(قضیرو تعریف کرد)
سولنان: پس یعنی تو بخواطر دزدیده شدن پرونده ها عصابت خورد بود و مست کردی
ا.ت: اره ولی همش این نیست
سولنان: بقیش چیه!
ا.ت: جونگکوک منو توی راه دید که مست بودم و منو اورد عمارتش
سولنان: چی!!!! جونگکوک اومده فرانسه
ا.ت: اره
سولنان: واوو
ا.ت: یه چیز دیگه باید بگم
سولنان: چی
ا.ت: تنها کسی که میتونیم با باندش همکاری کنیم جونگکوکه
سولنان: اینکه خیلی خوبه
ا.ت: اما...
سولنان: ا.ت باز شروع کردی
ا.ت: خیلی خب باشه
سولنان: راستی یوناعم گفت وضیعت باند خوبه و جیمینم توی فرودگاه دیده
ا.ت: خوبه
سولنان:پس من خداحافظی میکنم برو دنبال کارات
ا.ت: اوکی بای
سولنان: بای
«پایان مکالمه»
ا.ت ویو....
❥part_²⁸ ❦
جونگکوک: خوشمزست
ا.ت: اومم(با دهن تقریبا پر)
جونگکوک:(خنده)
ا.ت: چته(غذارو قورت داد)
جونگکوک: اول بخور بعد حرف بزن
ا.ت: ایشش توهم هی گیر میدی
جونگکوک: باشه بابا... بیا گوشیتو بگیر
ا.ت: اوکی مرسی
جونگکوک ا.ت غذاشونو خوردن و بعد وسایل ا.ت و اوردن ا.ت هم یه دست لباس از داخل چمدونش برداشت و پوشید (داخل اتاقه) اسلحشو برداشت و به جونگکوک ادرس داد تا برسونتش عمارت مربوط به باند و بعد چند مین جونگکوک ا.ت و رسوند و رفت ساختمون مربوط به باند
ا.ت: بزار زنگ بزنم سولنان ببینم چیکار میکنه
.......
ا.ت: الو
سولنان: سلام
ا.ت: سلام
سولنان: خوبی
ا.ت: خوبم تو خوبی
سولنان: مرسی... ا.ت یه خبر داغ دارم برات
ا.ت: حتما باندمون پیشرفت کرده
سولنان: اون که اره ولی من دیشب تهیونگ و دیدمممم الانم رفت عمارت باندشون شبو باهم گذروندیم
ا.ت: چشمم روشن ایشالله ۲ قلو میشن
سولنان: ا.تتتت😐
ا.ت:(خنده)
سولنان: از تو چه خبر
ا.ت:(قضیرو تعریف کرد)
سولنان: پس یعنی تو بخواطر دزدیده شدن پرونده ها عصابت خورد بود و مست کردی
ا.ت: اره ولی همش این نیست
سولنان: بقیش چیه!
ا.ت: جونگکوک منو توی راه دید که مست بودم و منو اورد عمارتش
سولنان: چی!!!! جونگکوک اومده فرانسه
ا.ت: اره
سولنان: واوو
ا.ت: یه چیز دیگه باید بگم
سولنان: چی
ا.ت: تنها کسی که میتونیم با باندش همکاری کنیم جونگکوکه
سولنان: اینکه خیلی خوبه
ا.ت: اما...
سولنان: ا.ت باز شروع کردی
ا.ت: خیلی خب باشه
سولنان: راستی یوناعم گفت وضیعت باند خوبه و جیمینم توی فرودگاه دیده
ا.ت: خوبه
سولنان:پس من خداحافظی میکنم برو دنبال کارات
ا.ت: اوکی بای
سولنان: بای
«پایان مکالمه»
ا.ت ویو....
۸.۶k
۱۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.