فیک جیمین دوبال عجیب

فیک جیمین دوبال عجیب
(پارت۱۸)
از زبان ات
جیمین رسوندم خونه بهش گفتم بیا گفت نه من میرم خونه کار دارم رفتم توی اتاقم سرم روی تخت بود هیجان داشتم اهنگ گذاشتم کلی با خودم رقصیم خسته شدم سرمو دوباره گذاشتم روی تخت ساعت ۳ صبح از هیجان خوابم نمیبره اروم اروم داشت چشمام بسته میشد که باخودم فکر کردم اگه جیمین دو هزار سن داره ولی پیر نشده پس یعنی قرار من پیر بشم ولی جیمین جوون بمونه گوشی برداشتم زنگ زدم
از زبان جیمین
غرق خواب بودم گوشیم زنگ خورد از خواب پریدم دیدم ات داره زنگ میزنه اونم ساعت ۳ صبح گفتم جانم ات خوبی چی شده با گریه گفت جیمین از جام بلند شدم که نکنه بلایی سرش اومده باشه گفتم جونم ات چیزی شده گفت تو دوهزار سالته جوون موندی اگه تا چند سال دیگه من پیر بشم منو تو توی خیابون راه بریم یکی بگه اینا مادرو بچن بجای زوج چی گفتم ات ایستگاه میگیری خیلی اعصبی شدم گفت ات تو منو بیدار کردی من فردا باید برم شرکت انرژی دو روزمو ازم گرفتی خدافظ لبامو موچ کردم گفتم اقای پارک توکه میخواستی برای اولین بار رل بزنی چرا با یه ادم نور مال رل نزدی
از زبان ات
جیمین گوشی روم قطع کرد یعنی اعصبانی شد خب راست میگم من اگه پیر بشم تکلیف من چی میشه تا صبح نخوابیدم رفتم حموم دوش گرفتم اما اینبار کنسرت چ.س.ناله بر گزار کردم تو حموم اومدم بیرون حاضر شدم یکم صبحونه خوردم رفتم بیرون با راننده به سمت شرکت