فرشته عشق
فرشته عشق
پارت سوم
هانول :ممکنه بخاطرش تنبیه بشم چکار کنم باید هرکاری این الدنگ میگه انجام بدم باورم نمیشه وایی
ولیعهد:ولی تو این لباس چه خوشگله ولی یه خدمتکار ساده بیش نیست
البته تو ذهنشون
چند دقیقه بعد...
ولیعهد به اقامتگاه خود برگشت پس از قدم کوتاهی که زد و درخواست غذا کرد ز اونجایی که هانول یه ترفیع بزرگ گرفته بود شده الان خدمتکار ارشد ولیعهد بود پس اون باید غذا رو میبرد
هانول:چی من باید غذا رو ببرم؟امکان نداره یعنی خدمتکار ارشد باید همه کار های ولیعهد رو انجام بده؟باشه میبرم ولی مطمئنید؟
رئیس هانول:بله مطمئنیم
هانول: چشم،میبرم اما میتونم سریع میز رو بچینم و بدون هیچ حرفی بیرون بیام؟
رئیس هانول:نه ،باید از ایشون سوال کنی چیزی میخوان یا نه
هانول :چشم بانوی من،واقعا سخته
هانول :غذای ولیعهد رو آوردم در رو باز کنید
در اقامتگاه ولیعهد باز شد هانول داخل رفت میز رو برای ولیعهد چید سپس هانول عقب عقب رفت تعظیم کرد پرسید
هانول : ولیعهد چیزی لازم ندارید؟
ولیعهد:نه چیزی لازم ندارم برو
هانول داشت میرفت که ولیعهد گفت
ولیعهد: وایسا
هانول وایساد و ترسیده بود
هانول برگشت سمت ولیعهد و گفت
هانول:عمری داشتید ولیعهد؟
ولیعهد:هیچی ولش کن...
یک تیکه اشتباه فکر کنم هایلایت شد نادیده بگیرید
پارت سوم
هانول :ممکنه بخاطرش تنبیه بشم چکار کنم باید هرکاری این الدنگ میگه انجام بدم باورم نمیشه وایی
ولیعهد:ولی تو این لباس چه خوشگله ولی یه خدمتکار ساده بیش نیست
البته تو ذهنشون
چند دقیقه بعد...
ولیعهد به اقامتگاه خود برگشت پس از قدم کوتاهی که زد و درخواست غذا کرد ز اونجایی که هانول یه ترفیع بزرگ گرفته بود شده الان خدمتکار ارشد ولیعهد بود پس اون باید غذا رو میبرد
هانول:چی من باید غذا رو ببرم؟امکان نداره یعنی خدمتکار ارشد باید همه کار های ولیعهد رو انجام بده؟باشه میبرم ولی مطمئنید؟
رئیس هانول:بله مطمئنیم
هانول: چشم،میبرم اما میتونم سریع میز رو بچینم و بدون هیچ حرفی بیرون بیام؟
رئیس هانول:نه ،باید از ایشون سوال کنی چیزی میخوان یا نه
هانول :چشم بانوی من،واقعا سخته
هانول :غذای ولیعهد رو آوردم در رو باز کنید
در اقامتگاه ولیعهد باز شد هانول داخل رفت میز رو برای ولیعهد چید سپس هانول عقب عقب رفت تعظیم کرد پرسید
هانول : ولیعهد چیزی لازم ندارید؟
ولیعهد:نه چیزی لازم ندارم برو
هانول داشت میرفت که ولیعهد گفت
ولیعهد: وایسا
هانول وایساد و ترسیده بود
هانول برگشت سمت ولیعهد و گفت
هانول:عمری داشتید ولیعهد؟
ولیعهد:هیچی ولش کن...
یک تیکه اشتباه فکر کنم هایلایت شد نادیده بگیرید
۱.۶k
۲۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.