I wish I never saw it. (پارت 4)
دکتر: اقا...
جیمین: گفتم گمشوو
دستمو کردم لای موهامو چنگ زدم... وسایل پانسمان بیار
رفتم تو اتاق ت ا هنوذ خواب بود معلوم بود خستس نشستم کنارش از دستش عصبانی بودم خوبه که دستاش عفونت نکرده بود
اجوما جعبه کمک های اولیه رو اورد دستای ظریفشو گرفتم اول خونای خشک شده رو دستشو پاک کردم بتادین یه کمی ریختم رو زخمش تکون خورد چشماشو نیمه باز کرد
جیمین: چیزی نیست منم
چشمای نیمه بازشو دوباره بست دوباره بتادین ریختم رو دستش دستشو کشید تو خواب بیداری بود به خاطره همین دعواش نکردم دستشو گرفتم پانسمان کردم بعد پنج دقیقه بزور از صورت معصومش دل کندم رفتم بیرون
ت ا
توی خواب صدای داده جیمین میشنیدم اما از زور خواب چشمامو باز نکردم چند دقیقه بعد با سوزش دستم بزور یکمی چشمام باز کردم که صدای جیمین شنیدم
وقتی فهمیدم خودشه چشمامو بستم درسته جیمین هر بلایی بخواد میتونه سرم بیاره ولی بی دلیل این کارو نمیکنه نمیدونم چرا ولی پیشش امنیت دارم
تنها کسیه که دارم پدر مادرم بر اثر تصادف مردن و خوب خداروشکر خونه پدریم داشتم عا یادم رفت خودمو معرفی کنم من ت ا هستم 19سالمه دوسال پیش پدر مادرم مردن و یک ساله زندانی جیمینم من جیمینو به طور خیلی اتفاقی دیدم که ایکاش نمیدیم
یک سال پیش
ت ا: جینا دارم میام دیگه چقدر غر میزنی... اخ
وسایلم ریخت کفه خیابون...
چته اقا هواست کجاس
جیمین: ببخشید... عا میتونم اسمتونو بپرسم
همین که وسایلمو جمع کردم بلند شدم که اونم متقابلم بلند شد
ت ا: ت ا هستم
جیمین: منم جیمینم خوشوقتم... میشه بیشتر باهاتون اشنا بشم؟
ت ا: ببخشید... ولی فکر نکنم
جیمین: چرا؟ از من خوشت نمیاد
ت ا: چه سیریشی هستیا... نمیخوام باهاتون اشناشم
یادم رفت بگم بچه ها جیمین بزرگ ترین مافیاس
جیمین: گفتم گمشوو
دستمو کردم لای موهامو چنگ زدم... وسایل پانسمان بیار
رفتم تو اتاق ت ا هنوذ خواب بود معلوم بود خستس نشستم کنارش از دستش عصبانی بودم خوبه که دستاش عفونت نکرده بود
اجوما جعبه کمک های اولیه رو اورد دستای ظریفشو گرفتم اول خونای خشک شده رو دستشو پاک کردم بتادین یه کمی ریختم رو زخمش تکون خورد چشماشو نیمه باز کرد
جیمین: چیزی نیست منم
چشمای نیمه بازشو دوباره بست دوباره بتادین ریختم رو دستش دستشو کشید تو خواب بیداری بود به خاطره همین دعواش نکردم دستشو گرفتم پانسمان کردم بعد پنج دقیقه بزور از صورت معصومش دل کندم رفتم بیرون
ت ا
توی خواب صدای داده جیمین میشنیدم اما از زور خواب چشمامو باز نکردم چند دقیقه بعد با سوزش دستم بزور یکمی چشمام باز کردم که صدای جیمین شنیدم
وقتی فهمیدم خودشه چشمامو بستم درسته جیمین هر بلایی بخواد میتونه سرم بیاره ولی بی دلیل این کارو نمیکنه نمیدونم چرا ولی پیشش امنیت دارم
تنها کسیه که دارم پدر مادرم بر اثر تصادف مردن و خوب خداروشکر خونه پدریم داشتم عا یادم رفت خودمو معرفی کنم من ت ا هستم 19سالمه دوسال پیش پدر مادرم مردن و یک ساله زندانی جیمینم من جیمینو به طور خیلی اتفاقی دیدم که ایکاش نمیدیم
یک سال پیش
ت ا: جینا دارم میام دیگه چقدر غر میزنی... اخ
وسایلم ریخت کفه خیابون...
چته اقا هواست کجاس
جیمین: ببخشید... عا میتونم اسمتونو بپرسم
همین که وسایلمو جمع کردم بلند شدم که اونم متقابلم بلند شد
ت ا: ت ا هستم
جیمین: منم جیمینم خوشوقتم... میشه بیشتر باهاتون اشنا بشم؟
ت ا: ببخشید... ولی فکر نکنم
جیمین: چرا؟ از من خوشت نمیاد
ت ا: چه سیریشی هستیا... نمیخوام باهاتون اشناشم
یادم رفت بگم بچه ها جیمین بزرگ ترین مافیاس
۱۰۳.۵k
۰۶ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.