پارت ۸

قاضی:مدرکی دارید
+بله(عکسارو نشون میده)
قاضی:بله حق باشماست آقای جئون آیا شما راضی به این جدایی هستید؟
_خیراقا من نمیخوام ازش جدا شم(صداش گرفته)
+من نمیخوام دیگه پیشش باشم(با گریه)
قاضی:(اون چوبشو میزنه و میگه)حق با خانم مین هانا هستن طلاق صورت میگیره....
(طلاق گرفتیم دیگه همه چی تموم شد همه ی اون شبایی که تو بغل هم میخوابیدیم و تن همو به عنوان اکسیژن تنفس میکردیم تموم شد؟(بغض)
_هانا چرا من نمیتونم بدون تو بیا هنوز دیر نشده بیا برگردیم
+جئون شوخی گرفته من همچین کاری باهات میکردم تو منو میبخشیدی حداقل به سولی می‌گفتی عکس نگیره میدونی با اون عکسا با من چیکار کردی ها میخوای بدونی چقدر درد داره وقتی عشقتو لخت تو بغل یکی دیگه ببینی ها؟(گریه و داد داره میزنه)
_(اونم گریش گرفته)ببخشید اشتباه کردم
+تو به همچین کاری میگی اشتباه تو انتخاب کردی تو منو به اون ترجیح دادی بهش میگی اشتباه جواب بده حالا هم دیگه ما مثل دو تا غریبه ایم خدافظ جئون.