ماه و خورشید
پارت ۵۰
جیمین: با چه جرعتی این کارو کردی
استاد کلاس ۲: من یه زنم ولی از توبهترم برای چی بچه رو میزنی تازه استخونای ظریفی داره و اگه بشکنه خیلی دیر درمان میشه
بلنو شدم ولی باخطر درد شکم و سرم مجبور شدم دستمو بزارم روشکمم
جیا.: دهنتو باز کن کوک
دهنمو باز کردم
جیا: جناب کیم تهیونگ کوچک
ته: چی شده حالش خوبه اسیب جدی ای که ندیده
هانا: نه ندیده ولی سرش خون ریزی داره
نامی: برید کنار الان دکتر اسامی وارد میشه
( تهیونگ همون شوهر اسامیه ته شرهر کوکه)
تهیونگ: عزیزم تو حال خودت خوب نیست
اسامی: خفه بزارین کارمو بکنم
دور سرم بانو پیچید
اسامی: تو ناحیه ی پهلو و سکمت کبودیه خیلی عمیقی رخ میده
ته افتا. بجون مدیر و حتی نزاشت بخه دقیفه ای برسه که کشتش
ته: مردک عوضی
میرای: عمو عمو حالت خوبه بیدار شو عمو
ته: تو قرا نبود بری
شیا تو سرش گلوله زد
شیا: پاچه خوار
کوک: اخــــــــــــــــــــــــــــــــــــخ ولم کن درد میکنه. بغض سگی.
هانا: کوک باید تحمل کنی اگه این کارو نکنه کبود میشه
کوک: بزار بشه ولم کن اسامی. بغض سگی.
نامی: استاد کیم با اجازه ما همسرتونو میگیریم تا دکتر مین درمانش کنن
یونگی: اسامی باز تو وسیله های متو برداشتی بیا این ور تا نا بودش نکردی
ته: اجازست
دست و پاهامو گرفتن و یونگی هیونگ یه پمادی روی پهلو و شکمم میزد
کوک: هیونگ ولم کن در میکنه. گریه.
انارا: کوکی کوچولو رو هق ادیت نکنین هق. گریه.
اونورا: استاد دردش میگیره ولش کنین
ته: نباید بدنس کبود بشه
هاری: اگه کبود نشه تو کبدش، میکنی
دوهیون: با عرض معذرت زن من منحرفه
یونگی: کوک انقدر تکون نخور
کوک: درد میکنه هق هیونگ ولم کن. گریه.
یونگی: تمومه ولش کنین
کوک: اخـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــخ
انارا: دیگه به کوکی هق کوچولوی هق من نزدیک هق نمیشین. گریه.
اسامی: باشه باشه تو چرا گریه میکنی
شیا: کوک بیا ببرمت تو اتاقت
کوک: نمیخوام اخ پا دارم
اروم رفتم تو اتاقم و درو قفل کردم
ته: کوک در اتاقتو باز کن رفتم رو تختم دراز کشیدم که از پنجره اومدن
کوک: برو بیرون اخ اگه تر اجازه نمیدای انقدر بدنم درد نمیگرفت
ته: به نفع خودت بود ولی من دوست نداشتم این پوشت به این سفیدی توسط اشیا رنگ کبودی بگیره
کوک: برو بیرون ته ته
چشمامو بستم که رفت بیرون منم خیلی سریع لباسمو در اوردم و شروع به بوکس کار کردن شدم
۳ ساعت بعد
کوک: اهه مردک گگستاخ دلم خواست گوشیتو هک کنم
که یهو یکی کیسه رو گرفت
ته: فکر میکردم یکی پهلو وشکمش درد میکنه
بغلش کردم و با چشمای پاپی توری گفتم
کوک: ببشخید. مظلوم.
اسامی: پس چرا اون موقع گریخ میکردی
کوک:
جیمین: با چه جرعتی این کارو کردی
استاد کلاس ۲: من یه زنم ولی از توبهترم برای چی بچه رو میزنی تازه استخونای ظریفی داره و اگه بشکنه خیلی دیر درمان میشه
بلنو شدم ولی باخطر درد شکم و سرم مجبور شدم دستمو بزارم روشکمم
جیا.: دهنتو باز کن کوک
دهنمو باز کردم
جیا: جناب کیم تهیونگ کوچک
ته: چی شده حالش خوبه اسیب جدی ای که ندیده
هانا: نه ندیده ولی سرش خون ریزی داره
نامی: برید کنار الان دکتر اسامی وارد میشه
( تهیونگ همون شوهر اسامیه ته شرهر کوکه)
تهیونگ: عزیزم تو حال خودت خوب نیست
اسامی: خفه بزارین کارمو بکنم
دور سرم بانو پیچید
اسامی: تو ناحیه ی پهلو و سکمت کبودیه خیلی عمیقی رخ میده
ته افتا. بجون مدیر و حتی نزاشت بخه دقیفه ای برسه که کشتش
ته: مردک عوضی
میرای: عمو عمو حالت خوبه بیدار شو عمو
ته: تو قرا نبود بری
شیا تو سرش گلوله زد
شیا: پاچه خوار
کوک: اخــــــــــــــــــــــــــــــــــــخ ولم کن درد میکنه. بغض سگی.
هانا: کوک باید تحمل کنی اگه این کارو نکنه کبود میشه
کوک: بزار بشه ولم کن اسامی. بغض سگی.
نامی: استاد کیم با اجازه ما همسرتونو میگیریم تا دکتر مین درمانش کنن
یونگی: اسامی باز تو وسیله های متو برداشتی بیا این ور تا نا بودش نکردی
ته: اجازست
دست و پاهامو گرفتن و یونگی هیونگ یه پمادی روی پهلو و شکمم میزد
کوک: هیونگ ولم کن در میکنه. گریه.
انارا: کوکی کوچولو رو هق ادیت نکنین هق. گریه.
اونورا: استاد دردش میگیره ولش کنین
ته: نباید بدنس کبود بشه
هاری: اگه کبود نشه تو کبدش، میکنی
دوهیون: با عرض معذرت زن من منحرفه
یونگی: کوک انقدر تکون نخور
کوک: درد میکنه هق هیونگ ولم کن. گریه.
یونگی: تمومه ولش کنین
کوک: اخـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــخ
انارا: دیگه به کوکی هق کوچولوی هق من نزدیک هق نمیشین. گریه.
اسامی: باشه باشه تو چرا گریه میکنی
شیا: کوک بیا ببرمت تو اتاقت
کوک: نمیخوام اخ پا دارم
اروم رفتم تو اتاقم و درو قفل کردم
ته: کوک در اتاقتو باز کن رفتم رو تختم دراز کشیدم که از پنجره اومدن
کوک: برو بیرون اخ اگه تر اجازه نمیدای انقدر بدنم درد نمیگرفت
ته: به نفع خودت بود ولی من دوست نداشتم این پوشت به این سفیدی توسط اشیا رنگ کبودی بگیره
کوک: برو بیرون ته ته
چشمامو بستم که رفت بیرون منم خیلی سریع لباسمو در اوردم و شروع به بوکس کار کردن شدم
۳ ساعت بعد
کوک: اهه مردک گگستاخ دلم خواست گوشیتو هک کنم
که یهو یکی کیسه رو گرفت
ته: فکر میکردم یکی پهلو وشکمش درد میکنه
بغلش کردم و با چشمای پاپی توری گفتم
کوک: ببشخید. مظلوم.
اسامی: پس چرا اون موقع گریخ میکردی
کوک:
۵.۶k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.