(نفرت نا تمام)Part.8 فصل²
ا/ت*ویو
من میخوام برم.
عمارت جیمین میخوام.
با سنگ کل شیشه های عمارتش رو بشکنم.
از زبون نویسنده
مادر بزرگ جیمین رفت عمارت.
دید جیمین پر خون پخش زمین هستش.
سریع بردش به
نزدیکتریگ بیمارستان
ا/ت*ویو
رفتم عمارتش.
بدون اینکه هیچ کس متوجه بشه.
از دروازه عمارت.
رفتم بالا.
و خودم رو انداختم تو حیاط دیدم.
حیاط پر خون هستش.
و یه تیکه کاغذ کنار حیاط هستش.
رفتم برداشتم.
نامه:
ا/ت من خیلی دوست دارم.
و بخاطر تو خودکشی کردم.
واسه اینکه بخاطر این انتقام باهات همچین کاری کردم.
متاسفم.
خیلی عاشقتم.
وقتی تو این نامه رو میخونی من حتما.
تو بهشت هستم.
پایان نامه.
چی یعنی جیمین خودکشی کرده.
حتما الان مادر بزرگش فهمید و بردش بیمارستان.
یعنی جیمین مرده.
پایان
من میخوام برم.
عمارت جیمین میخوام.
با سنگ کل شیشه های عمارتش رو بشکنم.
از زبون نویسنده
مادر بزرگ جیمین رفت عمارت.
دید جیمین پر خون پخش زمین هستش.
سریع بردش به
نزدیکتریگ بیمارستان
ا/ت*ویو
رفتم عمارتش.
بدون اینکه هیچ کس متوجه بشه.
از دروازه عمارت.
رفتم بالا.
و خودم رو انداختم تو حیاط دیدم.
حیاط پر خون هستش.
و یه تیکه کاغذ کنار حیاط هستش.
رفتم برداشتم.
نامه:
ا/ت من خیلی دوست دارم.
و بخاطر تو خودکشی کردم.
واسه اینکه بخاطر این انتقام باهات همچین کاری کردم.
متاسفم.
خیلی عاشقتم.
وقتی تو این نامه رو میخونی من حتما.
تو بهشت هستم.
پایان نامه.
چی یعنی جیمین خودکشی کرده.
حتما الان مادر بزرگش فهمید و بردش بیمارستان.
یعنی جیمین مرده.
پایان
۱۷.۱k
۱۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.