عشق ناخواسته Part. 27
صبح
از زبان هوسوک
با صدای الارم گوشیم از خواب پا شدم
رفتم کارای لازم رو کردم و یه لباس خوب هم پوشیدم بعدش رفتم پایین
وای الا چی بخورم قبلا دایون بود یه چیزی درست می کرد حالا این هرزه چی بلده غیر از هرزه گی
لی ها ـ عه عشقم بیدار شدی ببخشید من بلد نیستم چیزی درست کنم
هوسوک ـ اره مگه نمی بینی مشکلی نیست من خودم یه چیزی درست می کنم تو اونجا بشین تا بیام
لی ها ـ باشه عشقم
و هوسوک یه ندل اماده درست کرد و اورد پای میز
لی ها ـ راستی برنامت برای امروز چیه
هوسوک ـ اها هیچی برای چند تا کار باید برم بیرون تو نمی خواد بیای همینجا توی خونه باش منم فکر کنم یکم کارم طول بکشه پس نگزان نشو
لی ها ـ باشه عشقم ولی سیع کن سریع تر بیای
هوسوک ـ باشه سیع خودم رو می کنم
و بعد از چند مین که ندل ها رو خوردن هوسوک از سر لج ظرف ها رو داد لی ها بشوره و چند تا ظرف هم که از قبل توی اشپز خونه بود که نه دایون شسته بود نه خودش رو بازم داد اون لی ها بشوره
توی ذهن هوسوک
فکر کرده راحتش میزارم بره دنبال هرزه گیش باید بشینه این ظرف ها رو بشوره
تو ی ذهن لی ها
وای من تو عمرم یه تیکه ظرف هم نشستم بعد این همه ظرف جلوم انداخته می گه بشور ولی بعد از اینکه رفت بیرون میرم سراغ مدارک و اونا رو برمیدارم و تمام دار و ندارشو میکشم بالا
از زبان هوسوک
با صدای الارم گوشیم از خواب پا شدم
رفتم کارای لازم رو کردم و یه لباس خوب هم پوشیدم بعدش رفتم پایین
وای الا چی بخورم قبلا دایون بود یه چیزی درست می کرد حالا این هرزه چی بلده غیر از هرزه گی
لی ها ـ عه عشقم بیدار شدی ببخشید من بلد نیستم چیزی درست کنم
هوسوک ـ اره مگه نمی بینی مشکلی نیست من خودم یه چیزی درست می کنم تو اونجا بشین تا بیام
لی ها ـ باشه عشقم
و هوسوک یه ندل اماده درست کرد و اورد پای میز
لی ها ـ راستی برنامت برای امروز چیه
هوسوک ـ اها هیچی برای چند تا کار باید برم بیرون تو نمی خواد بیای همینجا توی خونه باش منم فکر کنم یکم کارم طول بکشه پس نگزان نشو
لی ها ـ باشه عشقم ولی سیع کن سریع تر بیای
هوسوک ـ باشه سیع خودم رو می کنم
و بعد از چند مین که ندل ها رو خوردن هوسوک از سر لج ظرف ها رو داد لی ها بشوره و چند تا ظرف هم که از قبل توی اشپز خونه بود که نه دایون شسته بود نه خودش رو بازم داد اون لی ها بشوره
توی ذهن هوسوک
فکر کرده راحتش میزارم بره دنبال هرزه گیش باید بشینه این ظرف ها رو بشوره
تو ی ذهن لی ها
وای من تو عمرم یه تیکه ظرف هم نشستم بعد این همه ظرف جلوم انداخته می گه بشور ولی بعد از اینکه رفت بیرون میرم سراغ مدارک و اونا رو برمیدارم و تمام دار و ندارشو میکشم بالا
۹.۲k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.