سرنوشت نفرین شده...
پارت 9
فردا صبح
ویو لارا
از خواب پاشدم و خودمو تویه یه اتاق مجهز دیدم ولی خب تنها نبودم و سه تا دیگه از خدمتکارا هم اونجا بودن. تخت ها دو نفره بود و هر اتاق (برا خدمتکار ها) چهار نفره بود. هنوزم برام سوال بود چرا برا دو نفر اینقدررررررررر تجهیزات وجودت داره ؟!
به خودم اومدم و یادم اومد شب چیشده.
اون مرد که دیشب با کوک سر یه سفره بود وارد شد و همه خدمتکارا شوک شدن و تعظیم کردن و یکی از اونا گفت
Sقربان...شما اینجا چیکار میکنید ؟
مره بی توجه بهش اومد سمتم و پرسید
Lخوبی؟
سعی کردم به نشانه احترام از تخت بلند شم ولی خودش مانع شد
-م...ممنونم
Lخوشحالم که خوبی.پاشو بیا صبحونه
دستشو دراز کرد سمتم و من خیلی شوک بودم اما بازم دستشو گرفتم و به کمکش بلند شدم
سه خدتمکار اونجا که داشتن حاضر میشدن با دهن باز زل زده بودن بهم.
همراه با این مرد که بهتر بگم پسر چون حس میکنم جوونه، رفتیم آشپزخونه و با اشاره بهم گفت بشینم رو صندلی. این میز نهار خوری برا خدتمکارا بود.
خانم مسن با حرص یه ظرف بزرگ غذا که پر پر بودو آورد و با حرص گذاشت جلوم.
تو شوک موندم...
Lخبببب فک نکنم یادت باشه دیشب چیشد.دیشب بعد از هوش رفتنت کوک و من با آجوما حرف زدیم چون واقعا انصاف نبود وقتی خودشون اینقدر خوب به خورد و خوراکشون میرسن تو اینقدر کم بخوری و زیاد کار کنی. اینجا هیچ محدودیتی برا غذا خوردن وجود نداره. هرچقدر دلت میخوای از هرچی که میخوای بخور
-عاا م...ممنونم ولی...من واقعا مشکلی ندارم
L نه خب نمیشه که تازه شنیدم دیروز خون بالا آوردی
دستشو گذاشت رو شونم(لوئیس سر پا بود ولی لارا نشسته بود)
-ب...بله
L فک کنم باید یه دکتر بری. به هرحال خوب غذا بخور و...امروز میتونی خوش باشی چون حجم کارتو کم کردم
-واقعا ممنونم
یه لبخند ملیح زدو رفت و بعد بقیه خدتمکار اومدن و نشستن سر میز. اون خانم مسن که بهش میگن آجوما هم اومد نشست. اصلا دلم نمیخواد بهش بگم آجوما و نزدیکش شم . آجوما چیزی نمیگفت ولی معلوم بود حرص میخوره.
کوک و اون پسره از قبل صبحونه رو خوردن و فک کنم فقط من خواب مونده بودم.
بعد تموم کردن صبحونه خودمون از یکی از خدمتکارا که دیروز یکوچولو باهم حرف زدیم پرسیدم
-اون آقا کی بود
S.y جناب لوئیس رو میگی؟ اون برادر ناتنی کوکه. خیلی برونگرا و مهربونه وک خیلی شاد و پایه. ولی خب یه ساید دارک خیلییی ترسناک هم داره
(بچه ها مثلا میزارمS.y یعنی حرف اول اسم هاشون مثلا حرف اول کلمه خدمتکار به انگلیسی میشه s و حرف اول دختره که یورا میشه y)
ادامه دارد...
لایک و کامنت یادتون نره و اگه از اکسپلور میاید حتما فالو کنید ♥️
فردا صبح
ویو لارا
از خواب پاشدم و خودمو تویه یه اتاق مجهز دیدم ولی خب تنها نبودم و سه تا دیگه از خدمتکارا هم اونجا بودن. تخت ها دو نفره بود و هر اتاق (برا خدمتکار ها) چهار نفره بود. هنوزم برام سوال بود چرا برا دو نفر اینقدررررررررر تجهیزات وجودت داره ؟!
به خودم اومدم و یادم اومد شب چیشده.
اون مرد که دیشب با کوک سر یه سفره بود وارد شد و همه خدمتکارا شوک شدن و تعظیم کردن و یکی از اونا گفت
Sقربان...شما اینجا چیکار میکنید ؟
مره بی توجه بهش اومد سمتم و پرسید
Lخوبی؟
سعی کردم به نشانه احترام از تخت بلند شم ولی خودش مانع شد
-م...ممنونم
Lخوشحالم که خوبی.پاشو بیا صبحونه
دستشو دراز کرد سمتم و من خیلی شوک بودم اما بازم دستشو گرفتم و به کمکش بلند شدم
سه خدتمکار اونجا که داشتن حاضر میشدن با دهن باز زل زده بودن بهم.
همراه با این مرد که بهتر بگم پسر چون حس میکنم جوونه، رفتیم آشپزخونه و با اشاره بهم گفت بشینم رو صندلی. این میز نهار خوری برا خدتمکارا بود.
خانم مسن با حرص یه ظرف بزرگ غذا که پر پر بودو آورد و با حرص گذاشت جلوم.
تو شوک موندم...
Lخبببب فک نکنم یادت باشه دیشب چیشد.دیشب بعد از هوش رفتنت کوک و من با آجوما حرف زدیم چون واقعا انصاف نبود وقتی خودشون اینقدر خوب به خورد و خوراکشون میرسن تو اینقدر کم بخوری و زیاد کار کنی. اینجا هیچ محدودیتی برا غذا خوردن وجود نداره. هرچقدر دلت میخوای از هرچی که میخوای بخور
-عاا م...ممنونم ولی...من واقعا مشکلی ندارم
L نه خب نمیشه که تازه شنیدم دیروز خون بالا آوردی
دستشو گذاشت رو شونم(لوئیس سر پا بود ولی لارا نشسته بود)
-ب...بله
L فک کنم باید یه دکتر بری. به هرحال خوب غذا بخور و...امروز میتونی خوش باشی چون حجم کارتو کم کردم
-واقعا ممنونم
یه لبخند ملیح زدو رفت و بعد بقیه خدتمکار اومدن و نشستن سر میز. اون خانم مسن که بهش میگن آجوما هم اومد نشست. اصلا دلم نمیخواد بهش بگم آجوما و نزدیکش شم . آجوما چیزی نمیگفت ولی معلوم بود حرص میخوره.
کوک و اون پسره از قبل صبحونه رو خوردن و فک کنم فقط من خواب مونده بودم.
بعد تموم کردن صبحونه خودمون از یکی از خدمتکارا که دیروز یکوچولو باهم حرف زدیم پرسیدم
-اون آقا کی بود
S.y جناب لوئیس رو میگی؟ اون برادر ناتنی کوکه. خیلی برونگرا و مهربونه وک خیلی شاد و پایه. ولی خب یه ساید دارک خیلییی ترسناک هم داره
(بچه ها مثلا میزارمS.y یعنی حرف اول اسم هاشون مثلا حرف اول کلمه خدمتکار به انگلیسی میشه s و حرف اول دختره که یورا میشه y)
ادامه دارد...
لایک و کامنت یادتون نره و اگه از اکسپلور میاید حتما فالو کنید ♥️
۵.۷k
۰۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.