فصل2 پارت88
Part87
f2
جنی: حسودی نکن خواهر من ماه شده تو لباسش
جیمین: و ته هم عین خورشیدی میدرخشد
یونهی: شما کی اومدین ؟؟
جیمین: همین تازه اومدم حرفاتونو شنیدم
جیسو: بی ادب
کوک: کی پرنسسمو اذیت کردی
جیسو: ( اشاره به جیمین)
کوک: برای چی اذیتش می کنی هااااا؟
جیمین: من حتی ....( داشت حرف میزد که حرفش با حرف جنی قطع شد)
جنی: جیمین هیچ کاری به جیسو نداشت
جیمین: دقیقا پرنسست لوسه
جنی: بله
یونهی: الان چرا شما چهار تا به جون هم افتادین ول کنید این حرفارو نانا رو ببینید
قدر قشنگ با تهیونگ میرقصه
جنی: اهم
جیسو: منم میقام
کوک: تحمل من عشقم نوبت ماهم میرسه
چند ساعت بعد
نانا ویو: همه مهمونا رفته بودن کوک و جیسو هم رفتن یونهی هم رفتن پسرا( اعضا )هم رفتن فقط من و ته و جنی و جیمین مونده بودیم
جنی: تبریک میگم امیدوارم خوشبخت بشید
ته و نانا: ممنون
جنی: ( رو به ته) اجیمو اذیت کنی با دمپایی من روبه رو هستی خوشبختش میکنی خواهرم تا همین الانم خیلی اذیت شده گناه داره
تهیونگ: بله چشم😐😂❤️ حق باشماست
نانا: اوه اوه ته چه رسمی حرف میزنه😂
جنی: وظیفشه بگه دختر خالشم من یه خانم محترم هستم 😌
تهیونگ: بله بله 😐😂
جنی : خب دیگه دیر وقته من باید برم
نانا: جنی خطرناکه ساعت۲ نصف شبه
جنی: نگران نباش حواسم هست ( رفت)
تهیونگ: ( تو گوش جیمین) مراقبش باش
جیمین: باشه خب زنداداش خوشبخت بشید من باید برم خداحافظ
نانا: خداحافظ مراقب خودت باش
تهیونگ: بریم نانی
نانا:بریم
فلش بک ماشین جیمین
جنی ویو: داشتم راهمو میرفتم سمت خونه یونهی که یهو
....:به به جنی حالت چطوره نکنه فراموشم کردی
جنی: ج .... ج.... جک
جیمین: ( تو ماشین) اون دیگه کیه
جک: ( دست جنی رو میگیره) بعد سال ها فرار از من باید تنبیه بشی
جنی: جک ترو خدا ترو خدا ولم کن
جک: چرا همش ازم فرار میکنی بهت به درخواست دادم دوست دخترم بشی اما تو رد کردی مدام درخواست کردم این قضیه باعث مضحک بودن من برای بقیه بود ولی بازم از محترمانه درخواست دادم اما تو رد میکردی و از دور میشدی ولی الان دیگه مال منی
جنی: ( گریه)ولم کن من نمیخوام دوست دخترت باشم
راوی: جیمین یه گوشه داشت نگاشون میکرد وبه حرفاشون گوش میداد
جک: بعد سال ها با چند راند حال میکنی؟
راوی: جنی که هنوز دخترونگیشو داشت با شنیدم لین کلمه مغزش سوت کشید
جنی: هااا؟🥺😭
جک: ۷ راند چطوره؟ ببخشید بیب من دلم هوس بازی کرده ۱۰ تا چطوره
جنی: ولم کن تروخدا
جک:تو با من میای😆( دست جنی رو میکشید)چرا گریه میکنی میخوایم یکم بازی کنیم بیبی
جنی: جک ولم کن من خانواده دارم
جک: خانوادم😂 کدوم خانواده ؟
جنی: من خواهر دارم
جک: همین ! مهم نیست
جنی: جک ولم کن
جک: بیبی بهم بگو ددی
نویسنده: جک جنی رو وارد خونش کرد جیمین پشت در موند
اسلاید
عکس جک پسر امریکایی که در سوییس زندگی میکرد و هم دانشگاهی جنی بود
بچه ها ببخشید اگه دیر شد شنبه امتحان ریاضی دارم خیلی سخته😮💨🥺
کامنت کنید لطفا انرژی بگیرم
کامنت پلیز❤️
f2
جنی: حسودی نکن خواهر من ماه شده تو لباسش
جیمین: و ته هم عین خورشیدی میدرخشد
یونهی: شما کی اومدین ؟؟
جیمین: همین تازه اومدم حرفاتونو شنیدم
جیسو: بی ادب
کوک: کی پرنسسمو اذیت کردی
جیسو: ( اشاره به جیمین)
کوک: برای چی اذیتش می کنی هااااا؟
جیمین: من حتی ....( داشت حرف میزد که حرفش با حرف جنی قطع شد)
جنی: جیمین هیچ کاری به جیسو نداشت
جیمین: دقیقا پرنسست لوسه
جنی: بله
یونهی: الان چرا شما چهار تا به جون هم افتادین ول کنید این حرفارو نانا رو ببینید
قدر قشنگ با تهیونگ میرقصه
جنی: اهم
جیسو: منم میقام
کوک: تحمل من عشقم نوبت ماهم میرسه
چند ساعت بعد
نانا ویو: همه مهمونا رفته بودن کوک و جیسو هم رفتن یونهی هم رفتن پسرا( اعضا )هم رفتن فقط من و ته و جنی و جیمین مونده بودیم
جنی: تبریک میگم امیدوارم خوشبخت بشید
ته و نانا: ممنون
جنی: ( رو به ته) اجیمو اذیت کنی با دمپایی من روبه رو هستی خوشبختش میکنی خواهرم تا همین الانم خیلی اذیت شده گناه داره
تهیونگ: بله چشم😐😂❤️ حق باشماست
نانا: اوه اوه ته چه رسمی حرف میزنه😂
جنی: وظیفشه بگه دختر خالشم من یه خانم محترم هستم 😌
تهیونگ: بله بله 😐😂
جنی : خب دیگه دیر وقته من باید برم
نانا: جنی خطرناکه ساعت۲ نصف شبه
جنی: نگران نباش حواسم هست ( رفت)
تهیونگ: ( تو گوش جیمین) مراقبش باش
جیمین: باشه خب زنداداش خوشبخت بشید من باید برم خداحافظ
نانا: خداحافظ مراقب خودت باش
تهیونگ: بریم نانی
نانا:بریم
فلش بک ماشین جیمین
جنی ویو: داشتم راهمو میرفتم سمت خونه یونهی که یهو
....:به به جنی حالت چطوره نکنه فراموشم کردی
جنی: ج .... ج.... جک
جیمین: ( تو ماشین) اون دیگه کیه
جک: ( دست جنی رو میگیره) بعد سال ها فرار از من باید تنبیه بشی
جنی: جک ترو خدا ترو خدا ولم کن
جک: چرا همش ازم فرار میکنی بهت به درخواست دادم دوست دخترم بشی اما تو رد کردی مدام درخواست کردم این قضیه باعث مضحک بودن من برای بقیه بود ولی بازم از محترمانه درخواست دادم اما تو رد میکردی و از دور میشدی ولی الان دیگه مال منی
جنی: ( گریه)ولم کن من نمیخوام دوست دخترت باشم
راوی: جیمین یه گوشه داشت نگاشون میکرد وبه حرفاشون گوش میداد
جک: بعد سال ها با چند راند حال میکنی؟
راوی: جنی که هنوز دخترونگیشو داشت با شنیدم لین کلمه مغزش سوت کشید
جنی: هااا؟🥺😭
جک: ۷ راند چطوره؟ ببخشید بیب من دلم هوس بازی کرده ۱۰ تا چطوره
جنی: ولم کن تروخدا
جک:تو با من میای😆( دست جنی رو میکشید)چرا گریه میکنی میخوایم یکم بازی کنیم بیبی
جنی: جک ولم کن من خانواده دارم
جک: خانوادم😂 کدوم خانواده ؟
جنی: من خواهر دارم
جک: همین ! مهم نیست
جنی: جک ولم کن
جک: بیبی بهم بگو ددی
نویسنده: جک جنی رو وارد خونش کرد جیمین پشت در موند
اسلاید
عکس جک پسر امریکایی که در سوییس زندگی میکرد و هم دانشگاهی جنی بود
بچه ها ببخشید اگه دیر شد شنبه امتحان ریاضی دارم خیلی سخته😮💨🥺
کامنت کنید لطفا انرژی بگیرم
کامنت پلیز❤️
۸.۲k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.