پارت یک مافیای جذاب من
پارت یک مافیای جذاب من
ویو ات
صبح از خواب بیدار شدم دیدم ساعت
هفت شده پس بلند شدم رفتم یک دوش پنج مینی گرفتم اومدم بیرون لباس پوشیدم یک آرایش ساده کردم ورفتم بیرون وقتی رسیدم کافه رفتم داخل لباس خدمت کاریم رو پوشیدم و
رفتم داخل آشپزخونه که ریس گفت که
یک مهمونه ویژه داریم
(جونگ کوک دوستاش همون اعضان)
وقتی ریس گفت که یک مهمون ویژه داریم داشتم از کنجکاوه میموردم که
لیا گفت ات ریس داره صدادت میکنه
نکته لیا دوست ات هست
بعد که رفتم پیش ریس گفت ات برو پیش اون میز وسفارش ها رو بگیر
چون ایشون مهمون ویژی ما هست
بعد رفتم که سفارش ها رو بگیرم
ویو جونگ کوک
داشتم با بچه ها هرف میزدم که یک
دختر خوشگل به ما گفت که غذا چی میل دارید
خب بچه ها من دستم درد گرفت ولی وقتی دستم دردش کم تر شد فیک رو مینویسم
ویو ات
صبح از خواب بیدار شدم دیدم ساعت
هفت شده پس بلند شدم رفتم یک دوش پنج مینی گرفتم اومدم بیرون لباس پوشیدم یک آرایش ساده کردم ورفتم بیرون وقتی رسیدم کافه رفتم داخل لباس خدمت کاریم رو پوشیدم و
رفتم داخل آشپزخونه که ریس گفت که
یک مهمونه ویژه داریم
(جونگ کوک دوستاش همون اعضان)
وقتی ریس گفت که یک مهمون ویژه داریم داشتم از کنجکاوه میموردم که
لیا گفت ات ریس داره صدادت میکنه
نکته لیا دوست ات هست
بعد که رفتم پیش ریس گفت ات برو پیش اون میز وسفارش ها رو بگیر
چون ایشون مهمون ویژی ما هست
بعد رفتم که سفارش ها رو بگیرم
ویو جونگ کوک
داشتم با بچه ها هرف میزدم که یک
دختر خوشگل به ما گفت که غذا چی میل دارید
خب بچه ها من دستم درد گرفت ولی وقتی دستم دردش کم تر شد فیک رو مینویسم
۲.۹k
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.