«پارت های گزارش شده»
«پارت های گزارش شده»
پارت 77
سناریو: جادوی شکوه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یومه: عوم بریم^^
رفتن سمت خونه*
نیک: مدرسه چطور بود؟
یومه: خوب
نیک: خوبه^^..
یومه: عوم.. توچی؟
نیک: نرفتم
یومه: هام؟
نیک: نرفتم مدرسه...
یومه: عافرین 😐
نیک:... خب حسش نبود
یومه: منم توضیح نخواستم.. هرکار دوست داری انجام بده.. کسی مجبورت نکرده^^
نیک: عو.. عوم
یومه: امروز رو خیلی دوست دارم
نیک: چرا
یومه: یه لحظه وایستا
نیک: ایستادن* چیشده
یومه: هیچ.. فقط تکون نخور.. باشه
نیک: بـ.. باش•-•
یومه: رفتن و فاصله گرفتن از نیک*
نیک:.. یومه.. چیشده
یومه: هیچ^^
*دویدن و امدن پریدن بغل نیک* تولدت مبارککککک^^
نیک: *چشماش گشاد میشه *هوم.. امروز.. اصن.. یادم نبود..
یومه: هوم^^
نیک:.. مرسی^^
یومه: جدا شدن از نیک.. دادن یه جعبه کادو بهش*
نیک: عو.. ممنون
یومه:*لبخند* عوه.. بریم تا مامانت به چخمون نداده
نیک: اره بریم..
*کمی بعد رسیدن خونه*
پارت 77
سناریو: جادوی شکوه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یومه: عوم بریم^^
رفتن سمت خونه*
نیک: مدرسه چطور بود؟
یومه: خوب
نیک: خوبه^^..
یومه: عوم.. توچی؟
نیک: نرفتم
یومه: هام؟
نیک: نرفتم مدرسه...
یومه: عافرین 😐
نیک:... خب حسش نبود
یومه: منم توضیح نخواستم.. هرکار دوست داری انجام بده.. کسی مجبورت نکرده^^
نیک: عو.. عوم
یومه: امروز رو خیلی دوست دارم
نیک: چرا
یومه: یه لحظه وایستا
نیک: ایستادن* چیشده
یومه: هیچ.. فقط تکون نخور.. باشه
نیک: بـ.. باش•-•
یومه: رفتن و فاصله گرفتن از نیک*
نیک:.. یومه.. چیشده
یومه: هیچ^^
*دویدن و امدن پریدن بغل نیک* تولدت مبارککککک^^
نیک: *چشماش گشاد میشه *هوم.. امروز.. اصن.. یادم نبود..
یومه: هوم^^
نیک:.. مرسی^^
یومه: جدا شدن از نیک.. دادن یه جعبه کادو بهش*
نیک: عو.. ممنون
یومه:*لبخند* عوه.. بریم تا مامانت به چخمون نداده
نیک: اره بریم..
*کمی بعد رسیدن خونه*
۱.۶k
۱۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.