دازای و چویا پارت ۸
پارت ۸ دازای و چویا
یادته چویا بدجور مجروه شده بود بخواتر اکو خودش را مجروه کرد
موری و دازای ، چی
و یک دفعه اکو امد
اکو همه حرف هارا شنید
اکو ، چی چویا سان اون روز
بخواتر من مجروه شده بود (با ناراحتی)
چویا سر اکو را ناز کرد و گفت
چویا ، اکو تقسیر تو نیست من خودم خواستم
ادامه دارد
یادته چویا بدجور مجروه شده بود بخواتر اکو خودش را مجروه کرد
موری و دازای ، چی
و یک دفعه اکو امد
اکو همه حرف هارا شنید
اکو ، چی چویا سان اون روز
بخواتر من مجروه شده بود (با ناراحتی)
چویا سر اکو را ناز کرد و گفت
چویا ، اکو تقسیر تو نیست من خودم خواستم
ادامه دارد
۲.۱k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.