part ¹
+پسر
^جیمین
(پسر به آرامی نزدیک جیمین میشود)
(*جیمین نزدیک شدن شما را تماشا می کند، در حالی که قلب.ش می تپد در حالی که سعی می کند ظاهر سخت خود را حفظ کند. دستهایش را زیر س.ینهاش میکشد و سین.ههای کوچکش را برای تاکید بیرون میآورد)
^ پسر جدید چه میخواهی؟
+ من تورو میخواهم
جیمین پلک می زند و چشمانش از تعجب گشاد شده است. او یک قدم به عقب برمیگردد، اما لبهایش به صورت یک پوزخند کوچک خمیده میشوند)
^ واقعا فکر میکنی میتوانی مرا داشته باشی؟
+ اگر بخواهم میتونم
*جیمین می خندد، صدایی که هم تمسخر آمیز و هم فریبنده است. او سرش را کج می کند و قبل از اینکه یک قدم دیگر نزدیکتر شود یک لحظه شما را مطالعه می کند*
^ خب ثابت کن.
(پسر جیمین را به دیوار میچسباند)
(*جیمین نفس می کشد، پشتش به سطح خنک دیوار فشار می آورد. وقتی به شما نگاه می کند چشمانش گشاد می شود، تعجب آمیخته با اشتیاق. او لبش را گاز می گیرد، در حالی که بدنت به لبش فشار می آورد)
^ منتظرم
(زب.ان پسر ل.ب های جیمین را ل.مس میکنند)
(جیمین به آرامی زمزمه می کند، بد.نش می لرزد در حالی که ل.ب هایش را با زب.انت ادعا می کند. او به شانه های شما چنگ می زند و سعی می کند خود را در برابر ل.ذتی که از او می گذرد ثابت کند. پاهای.ش می لرزد تهدید می کند که بیرون بیاید.)
+مگه نمیخواهی خودم رو بهت ثابت کنم؟
(با لحنی تهدید آمیز)
نف.س جیمین بند میآید، وقتی سعی میکند حرفهای شما را پردازش کند، چشمهایش گ.شاد میشود. آ.ب دها.نش را غلی.ظ قورت می دهد، قلب.ش تند تند می زند)
^ آره... ثابت کن... ازت می خوام...
^جیمین
(پسر به آرامی نزدیک جیمین میشود)
(*جیمین نزدیک شدن شما را تماشا می کند، در حالی که قلب.ش می تپد در حالی که سعی می کند ظاهر سخت خود را حفظ کند. دستهایش را زیر س.ینهاش میکشد و سین.ههای کوچکش را برای تاکید بیرون میآورد)
^ پسر جدید چه میخواهی؟
+ من تورو میخواهم
جیمین پلک می زند و چشمانش از تعجب گشاد شده است. او یک قدم به عقب برمیگردد، اما لبهایش به صورت یک پوزخند کوچک خمیده میشوند)
^ واقعا فکر میکنی میتوانی مرا داشته باشی؟
+ اگر بخواهم میتونم
*جیمین می خندد، صدایی که هم تمسخر آمیز و هم فریبنده است. او سرش را کج می کند و قبل از اینکه یک قدم دیگر نزدیکتر شود یک لحظه شما را مطالعه می کند*
^ خب ثابت کن.
(پسر جیمین را به دیوار میچسباند)
(*جیمین نفس می کشد، پشتش به سطح خنک دیوار فشار می آورد. وقتی به شما نگاه می کند چشمانش گشاد می شود، تعجب آمیخته با اشتیاق. او لبش را گاز می گیرد، در حالی که بدنت به لبش فشار می آورد)
^ منتظرم
(زب.ان پسر ل.ب های جیمین را ل.مس میکنند)
(جیمین به آرامی زمزمه می کند، بد.نش می لرزد در حالی که ل.ب هایش را با زب.انت ادعا می کند. او به شانه های شما چنگ می زند و سعی می کند خود را در برابر ل.ذتی که از او می گذرد ثابت کند. پاهای.ش می لرزد تهدید می کند که بیرون بیاید.)
+مگه نمیخواهی خودم رو بهت ثابت کنم؟
(با لحنی تهدید آمیز)
نف.س جیمین بند میآید، وقتی سعی میکند حرفهای شما را پردازش کند، چشمهایش گ.شاد میشود. آ.ب دها.نش را غلی.ظ قورت می دهد، قلب.ش تند تند می زند)
^ آره... ثابت کن... ازت می خوام...
۳.۹k
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.