پارت۴
پارت۴
علامت ارایشگرا( _ )
-خانم میتونیم بیام داخل
ا.ت: آره بفرمایید( برگشت و جیهوپ رو بوس کردم ورفتم درو باز کنم )
جیهوپ: ا.ت لباسشو پوشیده بود بعدش من رفتم لباسمو پوشیدم ورفتم پیش بابای ا.ت و بابای خودم قرار بود نامزدی تو خونه باشه خدمتکارا داشتن خونه را درست می کردن
( بعد از آرایش ا.ت )
ا.ت: جلوی آیینه بودم که مامانم آمد داخل
م.ت:نگاش کن چقدر خوشکل شده باگریه
ا.ت: مامان گریه نکن قول میدم هر روز بیام پیشت
جیهوپ میاد داخل مامان ا.ت میره
جیهوپ: خوشکل شدی خانم جانگ
ا.ت: خوشکل بودم
جیهوپ: بله دیگه بریم
ا.ت: آره
رفتن پایین پر از مهمان بود روی صندلی نشستن
علامت عاقد *
*: خوب خانم جانگ آیا قبول میکنید تا آخر امر کنار آقای جانگ بمانید
ا.ت: بله
همه دست
*: آقای جانگ آیا قبول میکنید تا آخر امر کنار خانم جانگ بمانید
جیهوپ: بله
همه دست وهورا
خوب ساعت۱۲ بود مهمونا رفتن این دوتا هم رفتن تو اتاق
جیهوپ: بخوابیم
ا.ت: نه
جیهوپ: چرا
ا.ت: میخوای با این لباسا بخوابی
جیهوپ: اهان من لاش یفکر دیگه کردم
ا.ت: چه فکری
جیهوپ: هیچی یکم ناراحت
ا.ت منظور جیهوپ فهمیده بود برای همین وقتی لباس عوض کردن گفت
ا.ت: خوب حالا وقتشه
جیهوپ: وقت چی
ا.ت: رفت نشست رو پای جیهوپ ودستشو دور گردن جیهوپ حلقه کرد بوسیدن بعدشم خوابیدن
اسلاید دوم لباس جیهوپ برای خواب
اسلاید سوم لباس ا.ت برای خواب
بابای امید وارم دوست داشته باشید
علامت ارایشگرا( _ )
-خانم میتونیم بیام داخل
ا.ت: آره بفرمایید( برگشت و جیهوپ رو بوس کردم ورفتم درو باز کنم )
جیهوپ: ا.ت لباسشو پوشیده بود بعدش من رفتم لباسمو پوشیدم ورفتم پیش بابای ا.ت و بابای خودم قرار بود نامزدی تو خونه باشه خدمتکارا داشتن خونه را درست می کردن
( بعد از آرایش ا.ت )
ا.ت: جلوی آیینه بودم که مامانم آمد داخل
م.ت:نگاش کن چقدر خوشکل شده باگریه
ا.ت: مامان گریه نکن قول میدم هر روز بیام پیشت
جیهوپ میاد داخل مامان ا.ت میره
جیهوپ: خوشکل شدی خانم جانگ
ا.ت: خوشکل بودم
جیهوپ: بله دیگه بریم
ا.ت: آره
رفتن پایین پر از مهمان بود روی صندلی نشستن
علامت عاقد *
*: خوب خانم جانگ آیا قبول میکنید تا آخر امر کنار آقای جانگ بمانید
ا.ت: بله
همه دست
*: آقای جانگ آیا قبول میکنید تا آخر امر کنار خانم جانگ بمانید
جیهوپ: بله
همه دست وهورا
خوب ساعت۱۲ بود مهمونا رفتن این دوتا هم رفتن تو اتاق
جیهوپ: بخوابیم
ا.ت: نه
جیهوپ: چرا
ا.ت: میخوای با این لباسا بخوابی
جیهوپ: اهان من لاش یفکر دیگه کردم
ا.ت: چه فکری
جیهوپ: هیچی یکم ناراحت
ا.ت منظور جیهوپ فهمیده بود برای همین وقتی لباس عوض کردن گفت
ا.ت: خوب حالا وقتشه
جیهوپ: وقت چی
ا.ت: رفت نشست رو پای جیهوپ ودستشو دور گردن جیهوپ حلقه کرد بوسیدن بعدشم خوابیدن
اسلاید دوم لباس جیهوپ برای خواب
اسلاید سوم لباس ا.ت برای خواب
بابای امید وارم دوست داشته باشید
۳۲۵
۲۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.