P12
JN:( رفتم میله رود خونه میخواستم خودم رو پرت کنم که یکی مانعم شد سرم رو برگردوندم ) یو…. نگی…. تو .. اینجا؟ تعقیبیم میکردی ؟
S: بیا پایین .. تقصیر تو نیست … نیست ( بلند و داد )
JN: یونگی… ولم کن… میخوام بمیرم …. ( دستم رو کشیدم و خودم رو انداختم نوی آب)
S: ( سریع پریدم توی آب و گرفتمش و بردمش توی خشکی ) چرا این کارو کردی …( بلند وداد و عصبانی )
JN: چرا .. چرا… باید… با تو آشنا میشدم … که زندگیم این طوری بشه ….. ها؟ ازت متنفرم… متنفرم یونگییی( داد)
S: تو… تو.. چطور میتونی اینو بهم بگی..؟ ( بابغض و داد )
JN: به .. راحتی … من از همون اولم بهت حسی نداشتم فقط… بخاطره بچم … پیشت موندم که اونم دیگ نیست …( به دروغ )
S: باشه… باشه … ( با گریه ) بیا دیگ همو نبینم اگر اینجوریه …
آدمین :( جیمین یونگی باهم کات کردن الان ۱ سال از این موضوع میگذره )
JN:( از خواب بلند شدم و رفتم سمت دستشویی و دست صورتم رو شستم ..و رفتم که صبحونه درست کنم . و برم برای مصاحبه کاری )
S: ( امروز قرار بود منشی انتخاب کنم که چشم به اسم پارک جیمین افتاد چشمام برق زد من هنوز دوستش داشتم )
JN: ( لباسم رو پوشیدم و رفتم سمت شرکت و رفتم برای مصاحبه )
S:( سعی کردم خودم رو نشون ندم و پشت یه جا قایم شدم )
JN: ( رفتم مصاحبه رو دادم و رفتم خونه )
S: ( به همشون گفتم که جیمین رو انتخاب کن به هر حال من رئیس بودم و باید به حرف من گوش میدان )
JN: ( رفتم به گوشیم سر بزنم دیدم که قبول شدم و چشمام برق زد نوشته بودن میتونم از فردا کارم رو شروع کنم )
ادامه دارد
S: بیا پایین .. تقصیر تو نیست … نیست ( بلند و داد )
JN: یونگی… ولم کن… میخوام بمیرم …. ( دستم رو کشیدم و خودم رو انداختم نوی آب)
S: ( سریع پریدم توی آب و گرفتمش و بردمش توی خشکی ) چرا این کارو کردی …( بلند وداد و عصبانی )
JN: چرا .. چرا… باید… با تو آشنا میشدم … که زندگیم این طوری بشه ….. ها؟ ازت متنفرم… متنفرم یونگییی( داد)
S: تو… تو.. چطور میتونی اینو بهم بگی..؟ ( بابغض و داد )
JN: به .. راحتی … من از همون اولم بهت حسی نداشتم فقط… بخاطره بچم … پیشت موندم که اونم دیگ نیست …( به دروغ )
S: باشه… باشه … ( با گریه ) بیا دیگ همو نبینم اگر اینجوریه …
آدمین :( جیمین یونگی باهم کات کردن الان ۱ سال از این موضوع میگذره )
JN:( از خواب بلند شدم و رفتم سمت دستشویی و دست صورتم رو شستم ..و رفتم که صبحونه درست کنم . و برم برای مصاحبه کاری )
S: ( امروز قرار بود منشی انتخاب کنم که چشم به اسم پارک جیمین افتاد چشمام برق زد من هنوز دوستش داشتم )
JN: ( لباسم رو پوشیدم و رفتم سمت شرکت و رفتم برای مصاحبه )
S:( سعی کردم خودم رو نشون ندم و پشت یه جا قایم شدم )
JN: ( رفتم مصاحبه رو دادم و رفتم خونه )
S: ( به همشون گفتم که جیمین رو انتخاب کن به هر حال من رئیس بودم و باید به حرف من گوش میدان )
JN: ( رفتم به گوشیم سر بزنم دیدم که قبول شدم و چشمام برق زد نوشته بودن میتونم از فردا کارم رو شروع کنم )
ادامه دارد
۳.۷k
۱۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.