پارت 4
پارت 4
ویو ی جیسو
خوابیده بودم گوشیم زنگ یهو ترسیدم نگاه کردم دیدم یونجین جواب دادم
&سلام
+خوبی
&مرسی کاری داشتی
+بیا پایین
لباس هام رو پوشیدم و رفتم هوا بارونی بود
رفتم پایین
&چی میگفتی
جوابی نداد و دستم و گرفت دویید
رفتیم پارک و ذرت مکزیکی خوردیم
انگار یونجین میخواست یچیزی بهم بگه
پایان پارت 4
ادمین چهارم
ویو ی جیسو
خوابیده بودم گوشیم زنگ یهو ترسیدم نگاه کردم دیدم یونجین جواب دادم
&سلام
+خوبی
&مرسی کاری داشتی
+بیا پایین
لباس هام رو پوشیدم و رفتم هوا بارونی بود
رفتم پایین
&چی میگفتی
جوابی نداد و دستم و گرفت دویید
رفتیم پارک و ذرت مکزیکی خوردیم
انگار یونجین میخواست یچیزی بهم بگه
پایان پارت 4
ادمین چهارم
۲.۷k
۲۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.