عشق تو کتابا
پارت۱۰
تهیونگ روی مچاله شده رفتم نزدیکش صورتش جمع شده بود
ته....تهیونگ؟
چندبار صداش کردم جواب نداد دیدم اگه نبرمش میمیره بلندش کردم حیلی سنگین بود با ده بار به در و دیوار خوردن بلاخره رسیدیم به ماشین سوار شدم خوب حالا باید چیکار کنم منکه گواهینامه ندارم بیخیال الان جون این مهمتره نشستم با اخرین سرعت میروندم
هی تهیونگ طاقت بیار رسیدیم الان میرسیم
از درد صورتش سرخ شده بود و جمع شده بود با صدای ضعیف و دردناک گفت
-اروم برو
ساکت شو چجوری اروم برم وقتی داری میمیری
با حالت خاصی نگام کرد نمیدونم چی بود
ولی حالا که میتونی حرف بزنی ترمز کجاست؟
چند دقیقه با تعجب نگام کرد میدونستم ترمز کجاست ولی میخواستم حرف بزنه تا درد یادش بره
-گواهنامه داری؟
پوزخندی زدم
اگه داشتم ازت میپرسیدم ترمز کجاست
ترسیده نگام کرد
نترس در حد ترمز بلدم شوخی کردم سالم میرسی بیمارستان
انگار خیالش راحت شد دوباره تو خودش جمع شد
خوب بگو چته
-معدم
معدت چی؟
-زخم معده دارم
با تعجب بهش نگاه کردم رسیدیم اومدم بیرون وسریع خودمو رسوندم بهش و دستشو انداختم دور گردنمو با کلی بدبختی بردمش داخل دکتر صدا میزدم که پرستار اومد بردیمش گذاشتیمش رو تخت دکتر اومد دعا میکردم عمل نخواد دکتر بعد چند دقیقه اومد بیرون با نگرانی ازش پرسیدم
چی شد دکتر
دکتر:چیزی نیست بهتره ولی باید بیشتر مراقب همسرتون باشین اینجوری پیش بره ممکنه عمل بخواد
چشم میتونم ببینمش
دکتر:بله بفرمایید
تعظیم کوتاهی کردم و رفتم تو اتاقش چرا اومدم اینجا چشماشو باز کرد بهم نگاه کرد
چیه؟
جوابمو نداد بهش محل ندادم رفتم روی صندلی نشستم داشت به بیرون نگاه میکرد حوصلم سر رفت بلند شدم برم بیرون یه چرخی بزنم که
-کجا
بیرون
-بشین همینجا
حوصلم سر رفته
-مهم نیست
حرصی بهش نگاه کردم بدون توجه بهش اومد برم بیرون که
-بری بیرون مرگت حتمی
عوضی
برام مهم نیست بعدشم نمیتونی کاری بکنی بابام که یادت نرفته؟
- منظورت ناپدریته؟
پسره..... همش میخواد گذشتمو بهم یاداوری کنه
اره همون ناپدری
-پس اگه منظورت اونه که بگو بیاد به هرحال که اون با یه دستور من هرکاری میکنه و مطمئن باش اگه من بهش بگم بیاد تورو بکشه خیلی زود میاد
با حرص بهش نگاه کردم تسلیم شدم راست میگفت تو این دنیا هیچ کس اگه من بمیرم ککشم نمیگزه عصبی نشستم رو صندلی دوباره به بیرون نگاه کرد
تاکی میخوای این بازی ادامه بدی
-کدوم بازی؟
توکه علاقه ای به من نداری پس قطعا هدفی از این ازدواج داری کی این بازیت تموم میشه دارم خسته میشم
-برای خسته شدن زوده
کی تموم میشه
-تا وقتی که....
تهیونگ روی مچاله شده رفتم نزدیکش صورتش جمع شده بود
ته....تهیونگ؟
چندبار صداش کردم جواب نداد دیدم اگه نبرمش میمیره بلندش کردم حیلی سنگین بود با ده بار به در و دیوار خوردن بلاخره رسیدیم به ماشین سوار شدم خوب حالا باید چیکار کنم منکه گواهینامه ندارم بیخیال الان جون این مهمتره نشستم با اخرین سرعت میروندم
هی تهیونگ طاقت بیار رسیدیم الان میرسیم
از درد صورتش سرخ شده بود و جمع شده بود با صدای ضعیف و دردناک گفت
-اروم برو
ساکت شو چجوری اروم برم وقتی داری میمیری
با حالت خاصی نگام کرد نمیدونم چی بود
ولی حالا که میتونی حرف بزنی ترمز کجاست؟
چند دقیقه با تعجب نگام کرد میدونستم ترمز کجاست ولی میخواستم حرف بزنه تا درد یادش بره
-گواهنامه داری؟
پوزخندی زدم
اگه داشتم ازت میپرسیدم ترمز کجاست
ترسیده نگام کرد
نترس در حد ترمز بلدم شوخی کردم سالم میرسی بیمارستان
انگار خیالش راحت شد دوباره تو خودش جمع شد
خوب بگو چته
-معدم
معدت چی؟
-زخم معده دارم
با تعجب بهش نگاه کردم رسیدیم اومدم بیرون وسریع خودمو رسوندم بهش و دستشو انداختم دور گردنمو با کلی بدبختی بردمش داخل دکتر صدا میزدم که پرستار اومد بردیمش گذاشتیمش رو تخت دکتر اومد دعا میکردم عمل نخواد دکتر بعد چند دقیقه اومد بیرون با نگرانی ازش پرسیدم
چی شد دکتر
دکتر:چیزی نیست بهتره ولی باید بیشتر مراقب همسرتون باشین اینجوری پیش بره ممکنه عمل بخواد
چشم میتونم ببینمش
دکتر:بله بفرمایید
تعظیم کوتاهی کردم و رفتم تو اتاقش چرا اومدم اینجا چشماشو باز کرد بهم نگاه کرد
چیه؟
جوابمو نداد بهش محل ندادم رفتم روی صندلی نشستم داشت به بیرون نگاه میکرد حوصلم سر رفت بلند شدم برم بیرون یه چرخی بزنم که
-کجا
بیرون
-بشین همینجا
حوصلم سر رفته
-مهم نیست
حرصی بهش نگاه کردم بدون توجه بهش اومد برم بیرون که
-بری بیرون مرگت حتمی
عوضی
برام مهم نیست بعدشم نمیتونی کاری بکنی بابام که یادت نرفته؟
- منظورت ناپدریته؟
پسره..... همش میخواد گذشتمو بهم یاداوری کنه
اره همون ناپدری
-پس اگه منظورت اونه که بگو بیاد به هرحال که اون با یه دستور من هرکاری میکنه و مطمئن باش اگه من بهش بگم بیاد تورو بکشه خیلی زود میاد
با حرص بهش نگاه کردم تسلیم شدم راست میگفت تو این دنیا هیچ کس اگه من بمیرم ککشم نمیگزه عصبی نشستم رو صندلی دوباره به بیرون نگاه کرد
تاکی میخوای این بازی ادامه بدی
-کدوم بازی؟
توکه علاقه ای به من نداری پس قطعا هدفی از این ازدواج داری کی این بازیت تموم میشه دارم خسته میشم
-برای خسته شدن زوده
کی تموم میشه
-تا وقتی که....
۲.۸k
۱۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.