يه مافیا نباید عاشق شه ولی....
يه مافیا نباید عاشق شه ولی....
**۶ ماه بعد**
ویو ات:خب باید بگم که سه ماه پیش پدر و مادرم توی تصادف کشته شدن جیمین خیلی بهم کمک کرد اگه اون نبود الان نمیدونم کجا بودم شب بود موقع شام ولی جیمین هنوز نیومده بود خواستم برم بیرون که یهو دیدم با چشمای خیس و عصبی داره پاهاشو محکم روی زمین میکوبه و به سمت من میاد از دیدن قیافش شوکه شدم اون چرا اینطوری شده؟
ویو جیمین :توی شرکت بودم که یهو برای اس ام اس اومد یه عکس بود که ات داره روی تخت یکی رو میبوسه خون جلوی چشمامو گرفته بود نمیدونستم باید چیکار کنم ناخواسته به سمت عمارت رفتم خیلی عصبی بودم آخه مگه من براش چی کم گذاشتم که به بهم خیانت کرد
+جیمین چی شده چرا اینطوری میکنی
×من یا تو؟هه لعنتی من دوست داشتم میفهمی؟من برات چی کم گذاشتم که بهم خیانت کردی؟(عربده)
**عکسو نشونش داد**
+نگو که باور کردی جیمین من دوست دارم من عاشقتم بعدم من جز تو کسیو ندارم ما این همه وقته باهمیم چطوری باید بهت خیانت کنم وقتی که همیشه با خودت بودم وقتایی که نیستی من توی عمارتم از آجوما بپرس ببین مَ....
×ساکت شو ات ساکت شو از این خونه برو بیرون دیگه هم نمیخوام ببینمت فهمیدیییی(داد)
+باشه مطمئن باش دیگه منو نمیبینی آقای پارک(رفت)
ویو ات:نمیدونستم باید کجا برم با کی برم یادم افتاد که هانا گفت اگه تنها بودم برم پیشش الانم که ار همه وقت بیشتر تنهام پس رفتم دم در خونه ی شوگا و زنگ زدم
_کیه
+منم هانا باز کن درو(گریه)
**در باز شد و ات رفت تو**
_ات این چه وضعیه جیمین کو برای چی تنهایی اومدی؟
+اسم اونو نیار هانا
_توضیح بده ببینم
+(همه رو توضیح داد)
حالا فهمیدی؟هانا
**۶ ماه بعد**
ویو ات:خب باید بگم که سه ماه پیش پدر و مادرم توی تصادف کشته شدن جیمین خیلی بهم کمک کرد اگه اون نبود الان نمیدونم کجا بودم شب بود موقع شام ولی جیمین هنوز نیومده بود خواستم برم بیرون که یهو دیدم با چشمای خیس و عصبی داره پاهاشو محکم روی زمین میکوبه و به سمت من میاد از دیدن قیافش شوکه شدم اون چرا اینطوری شده؟
ویو جیمین :توی شرکت بودم که یهو برای اس ام اس اومد یه عکس بود که ات داره روی تخت یکی رو میبوسه خون جلوی چشمامو گرفته بود نمیدونستم باید چیکار کنم ناخواسته به سمت عمارت رفتم خیلی عصبی بودم آخه مگه من براش چی کم گذاشتم که به بهم خیانت کرد
+جیمین چی شده چرا اینطوری میکنی
×من یا تو؟هه لعنتی من دوست داشتم میفهمی؟من برات چی کم گذاشتم که بهم خیانت کردی؟(عربده)
**عکسو نشونش داد**
+نگو که باور کردی جیمین من دوست دارم من عاشقتم بعدم من جز تو کسیو ندارم ما این همه وقته باهمیم چطوری باید بهت خیانت کنم وقتی که همیشه با خودت بودم وقتایی که نیستی من توی عمارتم از آجوما بپرس ببین مَ....
×ساکت شو ات ساکت شو از این خونه برو بیرون دیگه هم نمیخوام ببینمت فهمیدیییی(داد)
+باشه مطمئن باش دیگه منو نمیبینی آقای پارک(رفت)
ویو ات:نمیدونستم باید کجا برم با کی برم یادم افتاد که هانا گفت اگه تنها بودم برم پیشش الانم که ار همه وقت بیشتر تنهام پس رفتم دم در خونه ی شوگا و زنگ زدم
_کیه
+منم هانا باز کن درو(گریه)
**در باز شد و ات رفت تو**
_ات این چه وضعیه جیمین کو برای چی تنهایی اومدی؟
+اسم اونو نیار هانا
_توضیح بده ببینم
+(همه رو توضیح داد)
حالا فهمیدی؟هانا
۴.۱k
۲۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.