عشق شیرین PART 21

از زبان جینهو

با تمام سرعتم از اون خونه خارج شدم و

با پولی که همراه خودم اورده بودم یه

خونه خریدم و وسایلمام رو اونجا چیدم

صبر کن ولی بلاخره باید ازشون بپرسم مطمعنم مه حرف های اون مرد راسته ولی باید از زبون خوذشون بشنوم

گوشیم داشت زنگ می خورد گوسی رو برداشتم لونا بود

جینهو ـ بله

لونا. جینهو تو کجا رفتی چرا از خونه زدی بیرون

جینهو ـ اولن تو از کحا می دونی بعدشم داستانش مفصله


لونا ـ جین بهم زنک زد خیلی نگرانته بهتره برگردی خونه

جینهو. امرن
اگه برگردم اونجا


لونا ـ راستی به پدر و مادرت خبر دادی


جینهو. نه ولی اونا اصلا پدر مادر من نیستن


لونا ـ چی می گی دختر


جینهو ـ به این ادرسی که می فرستم بیا تا همه چیز رو بهت بگم


لونا ـ پس من اماده می شم و میام

و جینهو لوکیشن رو براش فرستاد




بچه ها این بار رو گذاشتم ولی دیگه خبری از اینا نیست

شرت پارت بعد

ده تا لایک

ده تا کامنت