رویای من . پارت 18
شاممون تموم شد
این سوک: خب دیگه من میرم بخوابم شب بخیر
کوک:شب بخیر
رفتم اتاق
گوشیمو دراوردم و به جینا زنگ زدم
این سوک: سلام جیناا چطوری؟
جینا: این سوک ؟ خودتی ؟
این سوک: اره خودمم حالت چطوره؟( با خنده)
جینا : خوبمم تو خوبی ؟ حال تو چطوره ؟ کجایی؟ فردا میای مدرسه؟ ( تند حرف زدن و باحالت نگرانی ) ( ادمینو ببینید قشنگ براتون توضین میده💔😔 )
این سوک : ارهه اروم باش خوبمم . خونه ی جونگکوک میمونم فعلا . فردا هم میام مدرسه
جینا : باشه . میبینمت فردا . شبت بخیر فعلا باایی
این سوک: باییی
گوشی رو قطع کردم . گذاشتم کنار و رفتم رو تخت دراز کشیدم
و به خواب رفتم
( پرش زمانی به فردا )
با صدای الارمم بیدار شدم
کوک: بلند شوو باید بریم مدرسه
این سوک: هوووفف . باشه ( با حالت خواب الودگی )
رفتم دستشویی صورتم رو شستم و شروع کردم به لباس پوشیدن . لباسم رو پوشیدم و رفتم بیرون
کوک: اووو خوشگل شدیاا
این سوک: خوشگل هستم ؛ بریم ( با خنده )
کوک: بریم
سوار شدیم . و حرکت کردیم رفتیم تو مدرسه
جینا رو دیدم
بدوبدو ب سمتش رفتم و بغلش کردم .
جینا : یاااااا این کیه؟
این سوک: بنظرت کی میتونه باشه؟
جینا : ووییییی اونییی دلم براات تنگ شدهه بووود
این سوک: منم عزیزم
جونگهی کنارش بود
دستم رو باز کردم طوری که میخوام بغلش کنم
این سوک: سلااام جونگهی توهم ندیده بودمت هاااا
جونگهی: سلام مرسی
اومد تو بفلم
که جونگکوک اومد
مارو از هم جدا کرد
کوک: اهم اهم باشه دیگه بسه ی سلام احوال پرسی کافیه
جینا : جونگکووک
کوک: ها؟
جینا : غیرتی شدیی؟ هااااا؟ ارههه؟( با خنده )
کپی ممنوع ❌
این سوک: خب دیگه من میرم بخوابم شب بخیر
کوک:شب بخیر
رفتم اتاق
گوشیمو دراوردم و به جینا زنگ زدم
این سوک: سلام جیناا چطوری؟
جینا: این سوک ؟ خودتی ؟
این سوک: اره خودمم حالت چطوره؟( با خنده)
جینا : خوبمم تو خوبی ؟ حال تو چطوره ؟ کجایی؟ فردا میای مدرسه؟ ( تند حرف زدن و باحالت نگرانی ) ( ادمینو ببینید قشنگ براتون توضین میده💔😔 )
این سوک : ارهه اروم باش خوبمم . خونه ی جونگکوک میمونم فعلا . فردا هم میام مدرسه
جینا : باشه . میبینمت فردا . شبت بخیر فعلا باایی
این سوک: باییی
گوشی رو قطع کردم . گذاشتم کنار و رفتم رو تخت دراز کشیدم
و به خواب رفتم
( پرش زمانی به فردا )
با صدای الارمم بیدار شدم
کوک: بلند شوو باید بریم مدرسه
این سوک: هوووفف . باشه ( با حالت خواب الودگی )
رفتم دستشویی صورتم رو شستم و شروع کردم به لباس پوشیدن . لباسم رو پوشیدم و رفتم بیرون
کوک: اووو خوشگل شدیاا
این سوک: خوشگل هستم ؛ بریم ( با خنده )
کوک: بریم
سوار شدیم . و حرکت کردیم رفتیم تو مدرسه
جینا رو دیدم
بدوبدو ب سمتش رفتم و بغلش کردم .
جینا : یاااااا این کیه؟
این سوک: بنظرت کی میتونه باشه؟
جینا : ووییییی اونییی دلم براات تنگ شدهه بووود
این سوک: منم عزیزم
جونگهی کنارش بود
دستم رو باز کردم طوری که میخوام بغلش کنم
این سوک: سلااام جونگهی توهم ندیده بودمت هاااا
جونگهی: سلام مرسی
اومد تو بفلم
که جونگکوک اومد
مارو از هم جدا کرد
کوک: اهم اهم باشه دیگه بسه ی سلام احوال پرسی کافیه
جینا : جونگکووک
کوک: ها؟
جینا : غیرتی شدیی؟ هااااا؟ ارههه؟( با خنده )
کپی ممنوع ❌
۹.۳k
۱۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.