«نامه ی یک عاشق به معشوق»
«نامه ی یک عاشق به معشوق»
در لیگ.تبهکاران .اتاق ا/ت:
ا/ت: ووووووواااااااایییییییییی توووگاااا دابی بغلم کرد تو اون اتاقهههههه
توگا: وایی دختر اروم باش الان میمیریااا یکم مثلت باش به خودت امشب یه جلسه داریم دیر نکنی!!!
ا/ت: ها؟... باشه میام
توگا در اتاق ا/ت رو بست و ا/ت به خودش میبالید رفت سمت کمد لباساش و یه لباس راحتی پوشید تا جلسه یه لباس عالی انتخاب کرد.
و تا اون موقع رفت لوازم حموم رو اماده کرد و رفت حموم یه چند دقیقه دوش گرفت که احساس کرد کسی اومده تو اتاق و رفته با حوله ای که دورش پیچیده بود از حموم اومد بیرون و دورو برشو نگاه کرد ولی کسی نبود یه نامه وسط اتاق بود استرس تمام بدنشو بی دلیل گرفت نامه رو باز کرد حتی نمیدونست از کیه نه نشونه ای بود و نه اسمش نوشته هم نشده بود وقتی نامه رو باز کرد با این نوشته رو برو شد
«اخی چقدر تو کیوتی ا/ت خیلی دوست دارم امیدوارم بتونم بهت رو در رو بگم ولی نمیشه شاید فهمیدی من کیم حالا مهم نی به زودی میفهمی من کیم که دوست داره تو فقط مال منی اوه راستی این لباس رو نپوش خیلی بازه بیا... این لباس رو برای تو گرفتم اینو بپوش و بیا سر جلسه دوست دارم هفته ی دیگه کنار اتاق خودت منو میبینی امیدوارم حست مثل من باشه»
با کلی گیجی که ا/ت داشت و نه میدونست کیه و اصلا گیج و منگ بود ولی با دیدن لباسی که اون فرد فرستاده بود از لباس خوشش اومد و اونو تنش کرد و رفت سر جلسه
توگا: وایی ا/ت بی نظیر شدی دختر چه لباس خفنی پوشیدی ^^
ا/ت: مرسی توگا چان منم خیلی از این لباس خوشم اومده حالا جلسه رو شروع کنیم؟
توگا : اره وایستا دابی بیاد یکم دیر کرده......
برای پارت بعد ۱۰ تا👍پیلیز ممنونم کیوتام
در لیگ.تبهکاران .اتاق ا/ت:
ا/ت: ووووووواااااااایییییییییی توووگاااا دابی بغلم کرد تو اون اتاقهههههه
توگا: وایی دختر اروم باش الان میمیریااا یکم مثلت باش به خودت امشب یه جلسه داریم دیر نکنی!!!
ا/ت: ها؟... باشه میام
توگا در اتاق ا/ت رو بست و ا/ت به خودش میبالید رفت سمت کمد لباساش و یه لباس راحتی پوشید تا جلسه یه لباس عالی انتخاب کرد.
و تا اون موقع رفت لوازم حموم رو اماده کرد و رفت حموم یه چند دقیقه دوش گرفت که احساس کرد کسی اومده تو اتاق و رفته با حوله ای که دورش پیچیده بود از حموم اومد بیرون و دورو برشو نگاه کرد ولی کسی نبود یه نامه وسط اتاق بود استرس تمام بدنشو بی دلیل گرفت نامه رو باز کرد حتی نمیدونست از کیه نه نشونه ای بود و نه اسمش نوشته هم نشده بود وقتی نامه رو باز کرد با این نوشته رو برو شد
«اخی چقدر تو کیوتی ا/ت خیلی دوست دارم امیدوارم بتونم بهت رو در رو بگم ولی نمیشه شاید فهمیدی من کیم حالا مهم نی به زودی میفهمی من کیم که دوست داره تو فقط مال منی اوه راستی این لباس رو نپوش خیلی بازه بیا... این لباس رو برای تو گرفتم اینو بپوش و بیا سر جلسه دوست دارم هفته ی دیگه کنار اتاق خودت منو میبینی امیدوارم حست مثل من باشه»
با کلی گیجی که ا/ت داشت و نه میدونست کیه و اصلا گیج و منگ بود ولی با دیدن لباسی که اون فرد فرستاده بود از لباس خوشش اومد و اونو تنش کرد و رفت سر جلسه
توگا: وایی ا/ت بی نظیر شدی دختر چه لباس خفنی پوشیدی ^^
ا/ت: مرسی توگا چان منم خیلی از این لباس خوشم اومده حالا جلسه رو شروع کنیم؟
توگا : اره وایستا دابی بیاد یکم دیر کرده......
برای پارت بعد ۱۰ تا👍پیلیز ممنونم کیوتام
۸.۹k
۲۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.