⛓🖇my dady🖇⛓ p54
یه چند دیقه ای و تو گوشیم چرخید و همینطوری خیره به گوشی بودم که احساس کردم یکی صدام میکنه سرم و اوردم بالا و از نوک پاهاش تا بلا رو داشتم نگاه میکردم
به صورتش که نگاه کردم دیدم ا.ت کنارش بیت نا و اونورشم کوک
ا.ت:انقد خوردی که مستی ؟
استایل ا.ت:اسلاید ۲
استایل جیمین:اسلاید۳
جیمین:اینحا چیکار میکنید
ا.ت:امدیم خوشگذرونی مشکلیه؟
جیمین:عا نه بشینید
ا.ت:مش..روب و بده
جیمین: بیا
کوک :بیاید بریم وسط برقصیم
جیمین:بریم
کوک دست بیت نا رو گرفت و رفتن جیمینم رفت و همینطوری میرقصدیدیم
ویو جیمین
دیجی که اونحا بود به ا.ت گفت بیاد رو استیج و ا.ت هم رفت و اون بالا داشت میرقصید و به جو هیجان بیشتری میداد شانپاین تو دستش و تکون داد و باز کرد و همینطوری میریختش
داشتم نگاش میکردم که باهم چشم تو چشم شدیم یه لبخند زد که هول شدم
چرا قلبم انقد تند میزنه
چیزی نیست بابا شاید واسه اینه که زیاد رقصیدیم نفس کم اوردم
بعد یه ساعت دوباره رفتیم نشستیم
ا.ت:هوف خستم شد
بیت نا:ترکوندی همه چشا روت بود
ا.ت:(خنده)
داشتم م شروب میخوردم که چشمام به پاهاش افتاد کوتم رو برداشتم و انداختم رو پاش
ا.ت:مرسی
جیمین:خواهش
بعد از چند مین بلند شدیم و رفتیم بیرون از بار
ا.ت:شام بریم بیرون یا بگیریم بریم رو پشتبوم خابگاه؟
کوک:صد در صد پشتبوم
بیت نا :اره اره
رفتیم سمت یه رستوران و مرغ سوخاری و کیمچی و دوکبوکی و سوشی گرفتیم و به سمت خوابگاه رفتیم
زدم بغل جاده و پیاده شدم کوت کوتاهی که تنم بود و دراوردم و دوباره نشستم پشت فرمون نگاهای سنگین یه نفرو حس میکردم رو خودم بیخیال شدم و تا مدرسه هیچ حرفی نزدم
کامنت :۸۵
لایک کنید ..
به صورتش که نگاه کردم دیدم ا.ت کنارش بیت نا و اونورشم کوک
ا.ت:انقد خوردی که مستی ؟
استایل ا.ت:اسلاید ۲
استایل جیمین:اسلاید۳
جیمین:اینحا چیکار میکنید
ا.ت:امدیم خوشگذرونی مشکلیه؟
جیمین:عا نه بشینید
ا.ت:مش..روب و بده
جیمین: بیا
کوک :بیاید بریم وسط برقصیم
جیمین:بریم
کوک دست بیت نا رو گرفت و رفتن جیمینم رفت و همینطوری میرقصدیدیم
ویو جیمین
دیجی که اونحا بود به ا.ت گفت بیاد رو استیج و ا.ت هم رفت و اون بالا داشت میرقصید و به جو هیجان بیشتری میداد شانپاین تو دستش و تکون داد و باز کرد و همینطوری میریختش
داشتم نگاش میکردم که باهم چشم تو چشم شدیم یه لبخند زد که هول شدم
چرا قلبم انقد تند میزنه
چیزی نیست بابا شاید واسه اینه که زیاد رقصیدیم نفس کم اوردم
بعد یه ساعت دوباره رفتیم نشستیم
ا.ت:هوف خستم شد
بیت نا:ترکوندی همه چشا روت بود
ا.ت:(خنده)
داشتم م شروب میخوردم که چشمام به پاهاش افتاد کوتم رو برداشتم و انداختم رو پاش
ا.ت:مرسی
جیمین:خواهش
بعد از چند مین بلند شدیم و رفتیم بیرون از بار
ا.ت:شام بریم بیرون یا بگیریم بریم رو پشتبوم خابگاه؟
کوک:صد در صد پشتبوم
بیت نا :اره اره
رفتیم سمت یه رستوران و مرغ سوخاری و کیمچی و دوکبوکی و سوشی گرفتیم و به سمت خوابگاه رفتیم
زدم بغل جاده و پیاده شدم کوت کوتاهی که تنم بود و دراوردم و دوباره نشستم پشت فرمون نگاهای سنگین یه نفرو حس میکردم رو خودم بیخیال شدم و تا مدرسه هیچ حرفی نزدم
کامنت :۸۵
لایک کنید ..
۱۰.۴k
۱۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.