تکپارتی* درخواستی*
وقتی تو کمپانی تمرین رقص دارید و...
با صدای یک دو سه و استارت آهنگ هر دو در جایگاه مناسب قرار گرفتید . تو در پوزیشن مناسب قرار گرفتی و تمام حواست رو به مربی و موزیک در حال پخش دادی . تمام حرکاتت با هیونجین هماهنگ بود و بدن هاتون موزیک رو همراهی میکردند . هیونجین سعی در تمرکز داشت ولی نمیتونست چشم از روی بدنت که کاملا مسلط و شمرده شمرده حرکت میکرد برداره . ضربان قلبش بالا رفته بود و کنترلی روی نگاهاش نداشت . نگاه هاش تشنه از نیاز و میل بود ، متوجه حال هیون شدی . چند باری اسمش رو صدا زدی ولی متوجهت نشد . + هی هیونگ خوبی ؟ هیونگ باهام حرف بزن . مربی سمت تو و هیون اومد و هیونحین رو تا صندلی هدایت کرد تا بشینه . بعد از اینکه مطمئن شدی حال هیونجین خوبه به سالن برگشتی تا به تمرین ادامه بدی . موزیک دوباره پلی شد ، دوباره شروع به حرکت کردی . حرکات بدنت رو کنترل میکردی و کمرت رو به رقص در آوردی . هیونجین با تنش و عشق توی چشماش به لرزش بدن نگاه میکرد . طوری که جلوش میرقصیدی و اون تو رو تماشا میکرد ، حس غرور داشت . رقص بدنت در حالی که خودت روی زمین حرکت میدادی اون رو دیوونه میکرد . هیون روی صندلی خم شد تا نگاهش دسترسی بهتری داشته باشه . دستش رو توی جیب شلوارش فرو برد تا کمی خودش رو آروم کنه . بعد از اتمام رقص ، به سمت هیون رفتی و با چهره ی عرق کرده است مواجه شدی . خواستی دستت رو روی سرش قرار بدی که تو رو نزدیک کشید . _ از این به بعد فقط برای خودم اینطوری برقص . با صدای بم و جدی اش گفت که تو مور مورت شد . و بعد سالن رو ترک کردی .
با صدای یک دو سه و استارت آهنگ هر دو در جایگاه مناسب قرار گرفتید . تو در پوزیشن مناسب قرار گرفتی و تمام حواست رو به مربی و موزیک در حال پخش دادی . تمام حرکاتت با هیونجین هماهنگ بود و بدن هاتون موزیک رو همراهی میکردند . هیونجین سعی در تمرکز داشت ولی نمیتونست چشم از روی بدنت که کاملا مسلط و شمرده شمرده حرکت میکرد برداره . ضربان قلبش بالا رفته بود و کنترلی روی نگاهاش نداشت . نگاه هاش تشنه از نیاز و میل بود ، متوجه حال هیون شدی . چند باری اسمش رو صدا زدی ولی متوجهت نشد . + هی هیونگ خوبی ؟ هیونگ باهام حرف بزن . مربی سمت تو و هیون اومد و هیونحین رو تا صندلی هدایت کرد تا بشینه . بعد از اینکه مطمئن شدی حال هیونجین خوبه به سالن برگشتی تا به تمرین ادامه بدی . موزیک دوباره پلی شد ، دوباره شروع به حرکت کردی . حرکات بدنت رو کنترل میکردی و کمرت رو به رقص در آوردی . هیونجین با تنش و عشق توی چشماش به لرزش بدن نگاه میکرد . طوری که جلوش میرقصیدی و اون تو رو تماشا میکرد ، حس غرور داشت . رقص بدنت در حالی که خودت روی زمین حرکت میدادی اون رو دیوونه میکرد . هیون روی صندلی خم شد تا نگاهش دسترسی بهتری داشته باشه . دستش رو توی جیب شلوارش فرو برد تا کمی خودش رو آروم کنه . بعد از اتمام رقص ، به سمت هیون رفتی و با چهره ی عرق کرده است مواجه شدی . خواستی دستت رو روی سرش قرار بدی که تو رو نزدیک کشید . _ از این به بعد فقط برای خودم اینطوری برقص . با صدای بم و جدی اش گفت که تو مور مورت شد . و بعد سالن رو ترک کردی .
۱۱.۷k
۲۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.