🖇 𝚗𝚊𝚞𝚐𝚑𝚝𝚢 𝚖𝚊𝚗𝚊𝚐𝚎𝚛 🖇

🖇 𝚗𝚊𝚞𝚐𝚑𝚝𝚢 𝚖𝚊𝚗𝚊𝚐𝚎𝚛 🖇
🖇 𝚙𝚊𝚛𝚝 𝟷𝟹 🖇

جونگکوک: چون نمیخوام جواب یه هرزه رو بدم( بلند)
استف: جونگکوکا من هرزه ام؟( خودشو کیوت میکنه )
جونگکوک: هه معلومه تا حالا خودتو تو آینه ندیدی؟ (سیلی محکم)
استف: گریه و لوس بازی*
ات: نمیدونستم آیدلم اینقدر خشنه.
جونگکوک: آیدلت؟ تو آرمی هستی؟
ات: اوهوم
جونگکوک: و..واقعا؟ بایس‌ست ککیه؟
ات: چرا لکنت گرفتی؟
جونگکوک:اممم امممم ننمیدونم...... نگففتی ببایست کییه؟
ات: تو(لبخند خوشگل به جونگکوک میزنه)
جونگکوک: وقتی اینو گفت خود به خود یه حس ذوق خیلی عجیبی بهم دست داد و گونه هام قرمز شد.. بی اختیار از ته دل بغلش کردم.
ات: کوکیا چرا قرمز شدی؟خوبی؟
جونگکوک: کوکیا؟
ات: آره
جونگکوک: میشه از این به بعد همینجوری صدام کنی؟
ات: آممم خب اگه تو میخوای........باوشه
جونگکوک: خنده*
جونگکوک: ون اومد بیا بریم
ات: باشه
ات: جونگکوک چمدونمو گرفت و باهم به سمت ون حرکت کردیم. وقتی رسیدیم همه نشسته بودن و فقط دو تا صندلی کنار هم آخر ون مونده بود
جونگکوک: مثل اینکه باید کنار هم بشینیم
ات: آ..اره
_________________
لایک و کامنت یادتون نره🖇🌚🖤