Part 7
Part 7
هوپی : به نظرم باید اعتراف...
یونگی : نه عمرا ممکنه پسم بزنه و من نمیخوام اون لحظه هارو ببینم متوجهی
هوپی : آره
تهیونگ : آها ا.ت قرار بود برامون ویولن بزنی ها
جیمین : تازه قرار بود آوازم بخونه
ا.ت : چیزه..آآآآآآآم.... من..اوم..بع..بعد از ... ناهار ..ب...براتون میخونم... من برم ویولن رو بیارم بای بای (سریع فلنگو بست )
(هی ا.ت چیزی شده) 바란 من میترسم اگه خوب نخونم چی؟ اگه ازم نا امید بشن چی؟ من دارم جلوی بزرگترین بند بوی گروپ دنیا میخونم؛ اگه خراب کنم به باد رفتم (انقدر فاز منفی نده)(ممکنه من همیشه اذیتت کنم ولی اینو مطمئنم که تو صدای بهشتی ای داری😊) ممنونم واقعا خیلی بهم کمک میکنی در وقتش☺️
(پرش زمانی)
(ا.ت ویو)
هوففففففف. خب ا.ت بیا مثل قبل یه جور بزنیم که دهن همه باز بمونه. خدایا به امیدت. از یونگی هم کمک خواستم تا برام پیانو بزنه. امروزا حس عجیبی در کنارش دارم. خب معلومه که باید داشته باشم ناسلامتی اون بایسمه. هر وقت میبینمش قلبم تند میزنه. نمیدونم چی شده خب شروع میکنیم.
(آهنگ مورد علاقه تونو تصور کنید)
بعد از زدن یه حس خیلی خوبی بهم دست داد. دهنشون باز مونده بود. خیلی کیوت بودن. واقعا خیلی خوش شانس بودم که هفت تا فرشته تو خونمن و هنوز نمیدونن آرمیم :)
اعضا با هم : آواز بخون آواز بخون آواز بخون ...
ا.ت: آآآآم اوکی
اعضا: هوراااااا
وای رسیدیم به بخش ترسناکش. خب آروم باش ا.ت. به 바란 فکر کن که چقدر بهت امید داد. فقط غریزه ای رفتار کن آرام اهم اهم شروع میکنیم
(آهنگ ویولن مورد علاقه تونو حالا تصور کنید😂)
(یونگی ویو)
بعد از خوندنش دیگه نمیتونستم تحمل کنم رفتم و ...
به نظرتون یونگی چیکار کرد غرورشو شکست و رفت اعتراف کرد یا اگوست دی اعظم موند؟؟
To be continued...
هوپی : به نظرم باید اعتراف...
یونگی : نه عمرا ممکنه پسم بزنه و من نمیخوام اون لحظه هارو ببینم متوجهی
هوپی : آره
تهیونگ : آها ا.ت قرار بود برامون ویولن بزنی ها
جیمین : تازه قرار بود آوازم بخونه
ا.ت : چیزه..آآآآآآآم.... من..اوم..بع..بعد از ... ناهار ..ب...براتون میخونم... من برم ویولن رو بیارم بای بای (سریع فلنگو بست )
(هی ا.ت چیزی شده) 바란 من میترسم اگه خوب نخونم چی؟ اگه ازم نا امید بشن چی؟ من دارم جلوی بزرگترین بند بوی گروپ دنیا میخونم؛ اگه خراب کنم به باد رفتم (انقدر فاز منفی نده)(ممکنه من همیشه اذیتت کنم ولی اینو مطمئنم که تو صدای بهشتی ای داری😊) ممنونم واقعا خیلی بهم کمک میکنی در وقتش☺️
(پرش زمانی)
(ا.ت ویو)
هوففففففف. خب ا.ت بیا مثل قبل یه جور بزنیم که دهن همه باز بمونه. خدایا به امیدت. از یونگی هم کمک خواستم تا برام پیانو بزنه. امروزا حس عجیبی در کنارش دارم. خب معلومه که باید داشته باشم ناسلامتی اون بایسمه. هر وقت میبینمش قلبم تند میزنه. نمیدونم چی شده خب شروع میکنیم.
(آهنگ مورد علاقه تونو تصور کنید)
بعد از زدن یه حس خیلی خوبی بهم دست داد. دهنشون باز مونده بود. خیلی کیوت بودن. واقعا خیلی خوش شانس بودم که هفت تا فرشته تو خونمن و هنوز نمیدونن آرمیم :)
اعضا با هم : آواز بخون آواز بخون آواز بخون ...
ا.ت: آآآآم اوکی
اعضا: هوراااااا
وای رسیدیم به بخش ترسناکش. خب آروم باش ا.ت. به 바란 فکر کن که چقدر بهت امید داد. فقط غریزه ای رفتار کن آرام اهم اهم شروع میکنیم
(آهنگ ویولن مورد علاقه تونو حالا تصور کنید😂)
(یونگی ویو)
بعد از خوندنش دیگه نمیتونستم تحمل کنم رفتم و ...
به نظرتون یونگی چیکار کرد غرورشو شکست و رفت اعتراف کرد یا اگوست دی اعظم موند؟؟
To be continued...
۱۹.۳k
۲۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.