فصل دو قسمت 4
ک:خوب خوب گیر افتادی خانم شی
ا:اممم... خوب من یادم اومد باید میرفتم حموم
ک:بهونه میاری؟
ک:نه بابا بهون...
کوک تو همین موقعه لبشو میزاره رو لب ات بله
ا:اخیششش
ک:ای خدا.... الو!
ج:پدصگ تو دیگه نمیخوای بیای کمپانی
ک:جین بخدا حوصله ندارم بعدشم امروز بیلط به ایران رو دارم نمی تونم بیام کمپانی
ج:عزیزم شما میتونی بیای کمپانی ولی کمپانی نمیذاره تو بری ایران
ک:برای چی؟؟
ج:بخاطر اینکه کلا گروهمون فعلا اجازه خارج به کشور رو نداره (از ذهنم نوشتما وگرنه نمیدونم که خودشون میتونن برن یا نه) بعدشم چون ایران کشور اسلامیه دولتشون نمیذاره اونجا کنسرت برقرار کنی اصن تو نمی تونی بری چون یروزه میمیری بدبخت (اینم مطمعن نیستم از خودم کلا نوشتم)
ک:بابا من الان میام کمپانی وایسا خدافظ
ج:زوداا دلمون تنگ شده اتم بیار یکم بازی کنیم
ک:بابا بچه ست مگه؟؟
ج:هه! بچه؟ اون بچه دوما هست برام بیاریشا
ک:باشه
ک:ات اماده شو بریم کمپانی
ا:نمیخواد توضیح بدی خودم شنیدم من پدری از جین بسازم(حیف تو بساز من خودم می...)
ک:حیح خوشگلم (اه اه اه چندششش)
زاویه ات...
رفتم حموم یه حموم 4 مینی گرفتم اومد بیرون روتینمو انجام دادم بعد موهامو چندتا سرم زدم و بعد خشکشون کردم یکم حالت دارش کردم (میزارم عکسشو) و بعد هم ارایش کردم ارایش زیاد نمیکنم ولی خوب دارم میرم کمپانی اونم کصخل ترین کمپانی زیاد غلیظ ارایش نکردم پس خیلی سبک و راحت ارایش کردم بعد رفتم سراغ کمد حالا هعی بشین بپوش نپوش بود و لباس مورد نظرمو پوشیدم و کفشایی که قرار بود بپوشمم
من امادم... :)
زاویه کوک
منم رفتم دومین حموم کردم اومدم بیرون لباسمو برداشتم یه وازلین زدم به خودم یه کرم دستم زدم موهامو خشک کردم و درست کردم لباسمو برداشتم و کفشمو پوشیدم و رفتم پایین
منم اماده شدم... :)
ک:خوب حاضری ؟
ا:اره بزار برم کفشمو بپوشم
ک:اوکی منم میرم ماشین رو روشن کنم
ا:اوکی
کوک بعد از اینکه ماشین روشن کرد از پارکینگ اومد بیرون اتم رفت نشست تو ماشین و راه افتادن
و....
ادامــــــــهــــــــ دارد
ا:اممم... خوب من یادم اومد باید میرفتم حموم
ک:بهونه میاری؟
ک:نه بابا بهون...
کوک تو همین موقعه لبشو میزاره رو لب ات بله
ا:اخیششش
ک:ای خدا.... الو!
ج:پدصگ تو دیگه نمیخوای بیای کمپانی
ک:جین بخدا حوصله ندارم بعدشم امروز بیلط به ایران رو دارم نمی تونم بیام کمپانی
ج:عزیزم شما میتونی بیای کمپانی ولی کمپانی نمیذاره تو بری ایران
ک:برای چی؟؟
ج:بخاطر اینکه کلا گروهمون فعلا اجازه خارج به کشور رو نداره (از ذهنم نوشتما وگرنه نمیدونم که خودشون میتونن برن یا نه) بعدشم چون ایران کشور اسلامیه دولتشون نمیذاره اونجا کنسرت برقرار کنی اصن تو نمی تونی بری چون یروزه میمیری بدبخت (اینم مطمعن نیستم از خودم کلا نوشتم)
ک:بابا من الان میام کمپانی وایسا خدافظ
ج:زوداا دلمون تنگ شده اتم بیار یکم بازی کنیم
ک:بابا بچه ست مگه؟؟
ج:هه! بچه؟ اون بچه دوما هست برام بیاریشا
ک:باشه
ک:ات اماده شو بریم کمپانی
ا:نمیخواد توضیح بدی خودم شنیدم من پدری از جین بسازم(حیف تو بساز من خودم می...)
ک:حیح خوشگلم (اه اه اه چندششش)
زاویه ات...
رفتم حموم یه حموم 4 مینی گرفتم اومد بیرون روتینمو انجام دادم بعد موهامو چندتا سرم زدم و بعد خشکشون کردم یکم حالت دارش کردم (میزارم عکسشو) و بعد هم ارایش کردم ارایش زیاد نمیکنم ولی خوب دارم میرم کمپانی اونم کصخل ترین کمپانی زیاد غلیظ ارایش نکردم پس خیلی سبک و راحت ارایش کردم بعد رفتم سراغ کمد حالا هعی بشین بپوش نپوش بود و لباس مورد نظرمو پوشیدم و کفشایی که قرار بود بپوشمم
من امادم... :)
زاویه کوک
منم رفتم دومین حموم کردم اومدم بیرون لباسمو برداشتم یه وازلین زدم به خودم یه کرم دستم زدم موهامو خشک کردم و درست کردم لباسمو برداشتم و کفشمو پوشیدم و رفتم پایین
منم اماده شدم... :)
ک:خوب حاضری ؟
ا:اره بزار برم کفشمو بپوشم
ک:اوکی منم میرم ماشین رو روشن کنم
ا:اوکی
کوک بعد از اینکه ماشین روشن کرد از پارکینگ اومد بیرون اتم رفت نشست تو ماشین و راه افتادن
و....
ادامــــــــهــــــــ دارد
۳.۱k
۰۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.