عمیق ( چند پارتی ( پارت دوم)
خواستم طبقه ی ۲۰ بزنم قدم نمی رسید رو نوک پاهام هم ایستادم ولی لعنتی خیلی بلند بود یهو کسی از پشت پرم رو طبقه ی ۲۰ کلیک کرد ...
برای تشکر تعظیم کوتاهی کردم نگاهم رو به جایی دیگه ای بیرون دادم اوه مردی که عضله هاش بیرون زده بود هر کس دیگه ای هم که میدیدش دیوونه ش میشد از افکار پچ یا همون مسخرم بیرون آمدم ...
موهاش انگاری زیادی دراز بود آخه کش زده بود ...
هی هی بومی مسخره بازی در نیار ابروت میره
از آسانسور خارج شدیم زیاد آشنا نیستم ...با اینجا به سمت یکی از پرستار ها رفتم
بومی «« اوه من جانگ بومی هستم یکی از کارآموز ه قای جعون اتاق ایشون کجا هستن
پرستار «« سمت راست اتاق اول
تشکری کردم رفتم به سمت همون آدرس به درس تق تق ای زدم که با صدای بمی مواجه شدم ...
جونگ کوک «« بیا تو
دستگیره درو کشیدم تعظیم کردم سرمو بالا آوردم اوه این همونیه که که داخل آسانسور بود. عجب تصادفی ...
بله من جانگ بومی هستم یکی از کارآموز های اینجا
جونگ کوک« خیله خب میونث بری لباست رو از خانم پارک تحویل بگیرید و بعدش برو وضعیت های بیمار چک کن
بومی« چی انقد زود
جونگ کوک «« ناراحتی میتونی بری
بومی «« اوه قصود بدی نداشتم ....
از اتاقش آمدم بیرون جیغ آرامی کشیدم که توجه همه جلب شد ای وای خاک برسرت بومی ...
به سمت خانم پارک رفتم و لباس تحویل گرفتم
برای تشکر تعظیم کوتاهی کردم نگاهم رو به جایی دیگه ای بیرون دادم اوه مردی که عضله هاش بیرون زده بود هر کس دیگه ای هم که میدیدش دیوونه ش میشد از افکار پچ یا همون مسخرم بیرون آمدم ...
موهاش انگاری زیادی دراز بود آخه کش زده بود ...
هی هی بومی مسخره بازی در نیار ابروت میره
از آسانسور خارج شدیم زیاد آشنا نیستم ...با اینجا به سمت یکی از پرستار ها رفتم
بومی «« اوه من جانگ بومی هستم یکی از کارآموز ه قای جعون اتاق ایشون کجا هستن
پرستار «« سمت راست اتاق اول
تشکری کردم رفتم به سمت همون آدرس به درس تق تق ای زدم که با صدای بمی مواجه شدم ...
جونگ کوک «« بیا تو
دستگیره درو کشیدم تعظیم کردم سرمو بالا آوردم اوه این همونیه که که داخل آسانسور بود. عجب تصادفی ...
بله من جانگ بومی هستم یکی از کارآموز های اینجا
جونگ کوک« خیله خب میونث بری لباست رو از خانم پارک تحویل بگیرید و بعدش برو وضعیت های بیمار چک کن
بومی« چی انقد زود
جونگ کوک «« ناراحتی میتونی بری
بومی «« اوه قصود بدی نداشتم ....
از اتاقش آمدم بیرون جیغ آرامی کشیدم که توجه همه جلب شد ای وای خاک برسرت بومی ...
به سمت خانم پارک رفتم و لباس تحویل گرفتم
۵۱.۹k
۰۸ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.