پارت 2 دکتر مافیا
سوار ماشین شدم و رفتم خونه از خونم تا بیمارستان خیلی راه بود همین که رسیدم لباسام رو عوض کردم و خوابیدم صبح با صدای گوشیم بلند شدم با اینکه خوابم میومد باید میرفتم ورزشگاه لباس های ورزشی سیاهم رو پوشیدم سوار ماشین شدم و رفتم ورزشگاه جیا دم در منتظر من بود
جیا ایملدا یه ساعت منتظرتم بعد تو الان میای
ببخشید واقعا خسته بودم
اشکال نداره بیا بریم
با اینکه خسته بودم ولی تونستیم با هم رقیب مقابل رو شکست بدیم جیا ایملدا واقعا خیلی بازی خوبی بود
اوهوم فک کنم به این برد نیاز داشتم
بیا قبل از اینکه بری بیمارستان به قهوه بخوریم
امروز رو مرخصم
واقعا پس میتونیم کلی بگردیم و خوش بگذرونیم
باشه باشه ولی میدونی دلم میخواست امروز رو کاملا بخوابم
تو چقدر خوابالویی بیا بریم دیگه
باهم رفتیم خونه بعد از صبحانه کلی گشتیم و ناهار هم بیرون خوردیم ساعت ٩ شب بود که جیا گفت ایملدا هنوز زوده واسه خواب بیا بریم بار
بار جیا خودت هم میدونی علاقه ای ندارم برم
ایملدا خواهش میکنم یه بار فقط یه بار
نه نمیشه
ایملدا 🥺🥺🥺🥺🥺🥺
نکن جیا خر نمیشم 😒😒😒😒
خواهش میکنم فقط یه بار
یه بار
آره یه بار خیلی ممنون ممنوننننن ایملدا تو بهترینی
پرش زمانی دم در بار
قانون شماره یک مشروب ممنوع
قانون شماره دو حرف زدن با پسرا ممنوع
قانون شماره سه به هیچ عنوان از کنارم جم نخور فهمیدی
جیا باشه حالا بریم
یا قانون شماره سه حیا وایستا ببینم رفتیم داخل همین که رفتیم جیا یه گوشه نشست و یه لیوان واسه خودش پر کرد سری از روی تاسف تکون دادم و کنارش نشستم لباسم پوشیده بود ولی مال جیا یکمی باز بود بخاطر همین حواسم دائم بهش بود
همه قانون ها رو زیر پا گذاشت داشتم اطرافم رو نگاه میکردم یهو دیدم انگار غوغایی به پا شد چند نفر که به نظر صاحب بار میومدن سمت در رفتن در باز شد و هفت پسر خوشتیپ اومدن داخل یکی از قبلی بهتره بود ولی یکیشون بیشتر توجهم رو جلب کرد تتوی های زیادی روی دستش بود و به نظر سردسته شون میومد به صحبت دخترهای کنارم گوش دادم
کدومشون جونگ کوکه
اونی که وسط نشسته
پس اون بزرگترین مافيای کره هست
آره میگن دخترهای خوشگل رو میدزده و به بقیه میفروشه
اوهوم پس بهتره مواظب خودمون باشیم
این رو که گفتن یاد جیا افتادم رو رو برگردوندم اونجا نبود شروع کردم به گشتن هیچ جایی نبود لعنتی
دختري اون گوشه توجهم ذو جلب کرد اون جیا بود زود سمتش رفتم و دستش رو از توی دست اون پسره مست کشیدم بیرون داریییی چیکار میکنی هااااا (با عربده)
جیا ایملدا یه ساعت منتظرتم بعد تو الان میای
ببخشید واقعا خسته بودم
اشکال نداره بیا بریم
با اینکه خسته بودم ولی تونستیم با هم رقیب مقابل رو شکست بدیم جیا ایملدا واقعا خیلی بازی خوبی بود
اوهوم فک کنم به این برد نیاز داشتم
بیا قبل از اینکه بری بیمارستان به قهوه بخوریم
امروز رو مرخصم
واقعا پس میتونیم کلی بگردیم و خوش بگذرونیم
باشه باشه ولی میدونی دلم میخواست امروز رو کاملا بخوابم
تو چقدر خوابالویی بیا بریم دیگه
باهم رفتیم خونه بعد از صبحانه کلی گشتیم و ناهار هم بیرون خوردیم ساعت ٩ شب بود که جیا گفت ایملدا هنوز زوده واسه خواب بیا بریم بار
بار جیا خودت هم میدونی علاقه ای ندارم برم
ایملدا خواهش میکنم یه بار فقط یه بار
نه نمیشه
ایملدا 🥺🥺🥺🥺🥺🥺
نکن جیا خر نمیشم 😒😒😒😒
خواهش میکنم فقط یه بار
یه بار
آره یه بار خیلی ممنون ممنوننننن ایملدا تو بهترینی
پرش زمانی دم در بار
قانون شماره یک مشروب ممنوع
قانون شماره دو حرف زدن با پسرا ممنوع
قانون شماره سه به هیچ عنوان از کنارم جم نخور فهمیدی
جیا باشه حالا بریم
یا قانون شماره سه حیا وایستا ببینم رفتیم داخل همین که رفتیم جیا یه گوشه نشست و یه لیوان واسه خودش پر کرد سری از روی تاسف تکون دادم و کنارش نشستم لباسم پوشیده بود ولی مال جیا یکمی باز بود بخاطر همین حواسم دائم بهش بود
همه قانون ها رو زیر پا گذاشت داشتم اطرافم رو نگاه میکردم یهو دیدم انگار غوغایی به پا شد چند نفر که به نظر صاحب بار میومدن سمت در رفتن در باز شد و هفت پسر خوشتیپ اومدن داخل یکی از قبلی بهتره بود ولی یکیشون بیشتر توجهم رو جلب کرد تتوی های زیادی روی دستش بود و به نظر سردسته شون میومد به صحبت دخترهای کنارم گوش دادم
کدومشون جونگ کوکه
اونی که وسط نشسته
پس اون بزرگترین مافيای کره هست
آره میگن دخترهای خوشگل رو میدزده و به بقیه میفروشه
اوهوم پس بهتره مواظب خودمون باشیم
این رو که گفتن یاد جیا افتادم رو رو برگردوندم اونجا نبود شروع کردم به گشتن هیچ جایی نبود لعنتی
دختري اون گوشه توجهم ذو جلب کرد اون جیا بود زود سمتش رفتم و دستش رو از توی دست اون پسره مست کشیدم بیرون داریییی چیکار میکنی هااااا (با عربده)
۵۹.۵k
۲۸ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.