hi
اسم دوستش چی بود... عا لیا اتاق این دو دختر اینه ی تخت دو نفره با روکش یاسی و یه میز که وتا صندلی داشت و معلوم بود که می هو و لیا اینجا درس میخونن یه طرف اتاق کمد بود و روس عکس های ایدل های مختلف میداد بود ولی یه چیزی که توجهم رو جلب کرد این بودکه عکس منو فیلیکس از استری کیدز پیشتر از همه بود احتمالا لیا... لیا بودحالا هرچی روی فیلیکس کراشه چمیدونم دوز تا دور سقف اتاق ریسه کشیده شده بود یه طرف اتاق پنجره ی بزرگی بودم ه پرده های یاسی رنگی داشت یه کتاب خونه ی کوچیک بابلی تخت که توش کتاب های قطور درسی بود و کلی کاغذ بعد از فوضولی تو اتاقشون رفتم بیرون ی هو داشت غذا درست میکرد به سمتش رفتم و موهای مشکی و بلند و فرش رو توی سمتم جمع کردم و با کسیکه ه با حساسیت انتخاب کردم رو دورش بستم کش سرمه ای وبود پارچه ای وبراق و دارای پاپیونی بود که قشنگ ترش میکرد با رنگ موهاش همخونی داشت
🦊داری چیکار میکنی ؟
🐰برات کش خریدم و دارم برات میبندم
🦊ممنون برو تو بالا که قبل ناهار یه کیکی بخوریم
🐰اوک
به سمت بالا که رفتم و داخلش شدم کفش چوبی بود و دورش گل چیده شده بود و وی پی خوبی داشت و یه میز و صندلی چوبی چیده شده بود یه چیزی به پاهام برخورد کرد به پایین نگا کردم یه مگر به ی نارنجی رنگ داشت خودشو بهم می مالوند خم شدم و جسم کوچولوشو بغل کردم
🐰تو باید پسر می هو کارامل باشی نه؟ وای شما چقدر خوشگلی یی
🦊از پسرم خوشت اومده؟
می هو با یه سینی اومد سمتمون توش دو تا بشقاب کیک شکلاتی و دو لیوان قهوه بود گذاتشون روی میزژ که بود و منم با کارامل به سمت میز رفتم و روی صندلی که کنار می هو بود نشستم و کارامل رو روی میز گذاشتم زمین
🐰اره خیلی بامزه اس.. چند سالشه؟
🦊ایشون یه سالشه... کارامل بدنش استخون های کوچولویی داره... سوشی هم تو برجشون خوابه
🐰خیلی بامزه اس
🦊بیا بخور
یه بشقاب از کیم رو گذاش جلوم چنگال زدم توش خوردم
🐰چقدر خوشمزه اس... خودت درست کردی؟
🦊اره
🐰دست پختن خیلی خوبه
قهوه و کیک رو خوردم
🐰جفتش عالی بود
🦊خواهش میکنم و...
ا ز صندلی بغلش یه جعبه ی سفید با روبان مشکی گرفت جلوم
🦊اینم کادو ی تو
🐰برام کادو خریدی؟
🦊اره باز کن ببین خوشت میاد
جعبه رو وا کردم
یه پیرهن سفید و شلوار پارچه ای و کروات مشکی رنگی توش بود و عجیبش این و بدم ه همشون برند بود
🐰می هو... اینا... خیلی زیادن
🦊دوستشون داری... سعی کردم سلیقه ات ور درنظر بگیرم
🐰عالیه بیب ممنون
خم سم و بوسه ی کوتاهی به لباش زدم و گفتم
🐰مثل لبات
🦊خجالت کشیدم... به خوشی بپوشی
🐰ممنون
یه دفعه پرید رفت... وایسا چی گفت غذام سوخت؟
واتتتتتتت
دیگه جون ندارم شرط ده لایک بای
یلداتون مبارک ❤️🩹❤️🩹❤️🩹
🦊داری چیکار میکنی ؟
🐰برات کش خریدم و دارم برات میبندم
🦊ممنون برو تو بالا که قبل ناهار یه کیکی بخوریم
🐰اوک
به سمت بالا که رفتم و داخلش شدم کفش چوبی بود و دورش گل چیده شده بود و وی پی خوبی داشت و یه میز و صندلی چوبی چیده شده بود یه چیزی به پاهام برخورد کرد به پایین نگا کردم یه مگر به ی نارنجی رنگ داشت خودشو بهم می مالوند خم شدم و جسم کوچولوشو بغل کردم
🐰تو باید پسر می هو کارامل باشی نه؟ وای شما چقدر خوشگلی یی
🦊از پسرم خوشت اومده؟
می هو با یه سینی اومد سمتمون توش دو تا بشقاب کیک شکلاتی و دو لیوان قهوه بود گذاتشون روی میزژ که بود و منم با کارامل به سمت میز رفتم و روی صندلی که کنار می هو بود نشستم و کارامل رو روی میز گذاشتم زمین
🐰اره خیلی بامزه اس.. چند سالشه؟
🦊ایشون یه سالشه... کارامل بدنش استخون های کوچولویی داره... سوشی هم تو برجشون خوابه
🐰خیلی بامزه اس
🦊بیا بخور
یه بشقاب از کیم رو گذاش جلوم چنگال زدم توش خوردم
🐰چقدر خوشمزه اس... خودت درست کردی؟
🦊اره
🐰دست پختن خیلی خوبه
قهوه و کیک رو خوردم
🐰جفتش عالی بود
🦊خواهش میکنم و...
ا ز صندلی بغلش یه جعبه ی سفید با روبان مشکی گرفت جلوم
🦊اینم کادو ی تو
🐰برام کادو خریدی؟
🦊اره باز کن ببین خوشت میاد
جعبه رو وا کردم
یه پیرهن سفید و شلوار پارچه ای و کروات مشکی رنگی توش بود و عجیبش این و بدم ه همشون برند بود
🐰می هو... اینا... خیلی زیادن
🦊دوستشون داری... سعی کردم سلیقه ات ور درنظر بگیرم
🐰عالیه بیب ممنون
خم سم و بوسه ی کوتاهی به لباش زدم و گفتم
🐰مثل لبات
🦊خجالت کشیدم... به خوشی بپوشی
🐰ممنون
یه دفعه پرید رفت... وایسا چی گفت غذام سوخت؟
واتتتتتتت
دیگه جون ندارم شرط ده لایک بای
یلداتون مبارک ❤️🩹❤️🩹❤️🩹
۲۵۵
۲۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.