part . 15
تهیونگ: دنس ؟ به چهره ی خشنش این کارا نمیاد بیشتر میخوره قاتل باشه تا دنسر
لورن که این حرف و شوخی حساب کرده بود خندید ولی لورین با نگاهی مرگبار و اخم هایی توهم سمت تهیونگ برگشت و نگاهش و به چشمای گستاخ و مشکیه تهیونگ انداخت
لورین : مطمئنا اگر قاتل بودم اولین نفری که میکشتم تو بودی
و بعد از رو کاناپه بلند شد و سمت اتاقش رفت
لورن با تعجب راه لورینو دنبال کرد و گفت
لورن : لورین این فقط یه شوخی بود
لورین نیم نگاهی به پشتش کرد و گفت
لورین : میدونم فقط خستم ، شب خوش
و بعد بیشترین سرعت خودش رو به اتاقش رسوند حقیقتا نه خسته بود و نه ناراحت شده بود و نه اعصبی بود تنها چیزی
اون فقط به این دلیل از اونجا پا شده بود که بیاد و نقشه ی فردا رو چک کنه
طبق برنامه قرار شده بود فردا با یونجون و هیورین به شرکت دیور برن
و لورین و هیورین تو اتاق جئون شنود کار بزارن تا از برنامه هاش و مقر فرماندهی گنگ با خبر بشن
البته تا چند روز دیگه اونا به عنوان قاتل های گنگ j_ko قرار بود انتخاب بشن ولی قبل از این ها باید هرچه زودتر اطلاعات رو به سازمان میدادن و وقت زیادی نداشتن
لورین کامپیوترش رو باز کرد و یکبار دیگه نقشه رو مرور کرد هیورین به عنوان نظافت چی وار عمل میشه و لورین هم به عنوان خواهر منشی چون اینجور که مشخصه قراره منشی رو بیمار نشون بدیم
لبخندی به برنامه ی بی نقص یونجون زد و لپ تاپشو بست
رو تخت دراز کشید و چشماش رو روهم گذاشت
فردا جدا از اینکه ماموریت مهمی دارن باید دنبال کار های دادگاه و آزادیه پدرش هم بره
یعنی پدرش کیو کشته بوده ؟ چرا بعد از این همه سال دوباره این پرونده باز شده ؟
شاید کسی قصد درست کردن پاپوش داشته
ولی به چه دلیلی ؟
ذهنش درگیر تفکراتش بود که در اتاقش به صدا درومد و پشت بندش لورن وارد اتاق شد
لورن نگاهی به لورین انداخت و آروم سمت تخت رفت و کنار لورین نشست
لورن : تو ناراحت شدی از حرف تهیونگ اوپا ؟
لورین رو تخت نشست و یکی از ابرو هاشو بالا انداخت
لورین : اوپا ؟؟؟ از کی تاحالا از این الفاظ کره ای لوس استفاده میکنی ؟
لورن خنده ای کرد و گفت
لورن : از وقتی که مامان گفته ، نگفتی ناراحت شدی ؟
لورین نفس کلافه ای کشید و گفت
لورین : نه نشدم فقط از اوت موقعیت استفاده کردم تا به اتاقم بیام
لورن خنده ای کرد و از رو تخت بلند شد تا از اتاق بره بیرون
قبل از اینکه کامل از در اتاق خارج بشه رویه لورین کرد و با لبخندی شیطنت آمیزی گفت
لورن : نظرت درباره ی فرار نصفه شبی چیه ؟
لدرین قهقهه ای سر داد و تائید کرد
لورن: ساعت دوازده منتظرم باش و بعد از بوس هوایی از اتاق خارج شد
فرار نصف شبی کاری بود که از زمانی که دوازده یا سیزده سالشون بود انجام میدادن.....
لورن که این حرف و شوخی حساب کرده بود خندید ولی لورین با نگاهی مرگبار و اخم هایی توهم سمت تهیونگ برگشت و نگاهش و به چشمای گستاخ و مشکیه تهیونگ انداخت
لورین : مطمئنا اگر قاتل بودم اولین نفری که میکشتم تو بودی
و بعد از رو کاناپه بلند شد و سمت اتاقش رفت
لورن با تعجب راه لورینو دنبال کرد و گفت
لورن : لورین این فقط یه شوخی بود
لورین نیم نگاهی به پشتش کرد و گفت
لورین : میدونم فقط خستم ، شب خوش
و بعد بیشترین سرعت خودش رو به اتاقش رسوند حقیقتا نه خسته بود و نه ناراحت شده بود و نه اعصبی بود تنها چیزی
اون فقط به این دلیل از اونجا پا شده بود که بیاد و نقشه ی فردا رو چک کنه
طبق برنامه قرار شده بود فردا با یونجون و هیورین به شرکت دیور برن
و لورین و هیورین تو اتاق جئون شنود کار بزارن تا از برنامه هاش و مقر فرماندهی گنگ با خبر بشن
البته تا چند روز دیگه اونا به عنوان قاتل های گنگ j_ko قرار بود انتخاب بشن ولی قبل از این ها باید هرچه زودتر اطلاعات رو به سازمان میدادن و وقت زیادی نداشتن
لورین کامپیوترش رو باز کرد و یکبار دیگه نقشه رو مرور کرد هیورین به عنوان نظافت چی وار عمل میشه و لورین هم به عنوان خواهر منشی چون اینجور که مشخصه قراره منشی رو بیمار نشون بدیم
لبخندی به برنامه ی بی نقص یونجون زد و لپ تاپشو بست
رو تخت دراز کشید و چشماش رو روهم گذاشت
فردا جدا از اینکه ماموریت مهمی دارن باید دنبال کار های دادگاه و آزادیه پدرش هم بره
یعنی پدرش کیو کشته بوده ؟ چرا بعد از این همه سال دوباره این پرونده باز شده ؟
شاید کسی قصد درست کردن پاپوش داشته
ولی به چه دلیلی ؟
ذهنش درگیر تفکراتش بود که در اتاقش به صدا درومد و پشت بندش لورن وارد اتاق شد
لورن نگاهی به لورین انداخت و آروم سمت تخت رفت و کنار لورین نشست
لورن : تو ناراحت شدی از حرف تهیونگ اوپا ؟
لورین رو تخت نشست و یکی از ابرو هاشو بالا انداخت
لورین : اوپا ؟؟؟ از کی تاحالا از این الفاظ کره ای لوس استفاده میکنی ؟
لورن خنده ای کرد و گفت
لورن : از وقتی که مامان گفته ، نگفتی ناراحت شدی ؟
لورین نفس کلافه ای کشید و گفت
لورین : نه نشدم فقط از اوت موقعیت استفاده کردم تا به اتاقم بیام
لورن خنده ای کرد و از رو تخت بلند شد تا از اتاق بره بیرون
قبل از اینکه کامل از در اتاق خارج بشه رویه لورین کرد و با لبخندی شیطنت آمیزی گفت
لورن : نظرت درباره ی فرار نصفه شبی چیه ؟
لدرین قهقهه ای سر داد و تائید کرد
لورن: ساعت دوازده منتظرم باش و بعد از بوس هوایی از اتاق خارج شد
فرار نصف شبی کاری بود که از زمانی که دوازده یا سیزده سالشون بود انجام میدادن.....
۴.۶k
۰۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.