فرشـته
فرشـته
pt1
هق...هق
نمیشه کمکم کنی؟
خسته شدم
مگه چند سالمه؟
لطفا... لطفا...
بس کن
دیگه نمیتونم....🥺
دخترک داشت مثل ابر گریه میکرد و درخواست کمک میکرد...
روی زمین سرد نشسته بود
صورت سفید زیباش بخاطر اشک ها قرمز شده بود و چشم هاشم همینطور
تنها داشت با همه درد ها و سختی های زندگیش میجنگید
اروم روی زمین سرد خوابش برد
دختر جایی دیگه ای بیدار شد و دید شخصی داره به سمتش میاد شخص رسید پیش دختر و دستش را دراز کرد به سمت دختر و با لبخند زیبایی گفت
-من کمکت میکنم پرنسس.....
صدایی از بهشت...
صورتی زیبا....
لباسی سفید....
چهره ای مهربان....
لحنی معصوم....
دخترک اروم دستش را در دست شخص قفل کرد
دستش مثل پنبه ظریف و نرم بود
دختر از خواب بیدار شد و....
حمایت 🖤
بنظرتون خوبه؟
pt1
هق...هق
نمیشه کمکم کنی؟
خسته شدم
مگه چند سالمه؟
لطفا... لطفا...
بس کن
دیگه نمیتونم....🥺
دخترک داشت مثل ابر گریه میکرد و درخواست کمک میکرد...
روی زمین سرد نشسته بود
صورت سفید زیباش بخاطر اشک ها قرمز شده بود و چشم هاشم همینطور
تنها داشت با همه درد ها و سختی های زندگیش میجنگید
اروم روی زمین سرد خوابش برد
دختر جایی دیگه ای بیدار شد و دید شخصی داره به سمتش میاد شخص رسید پیش دختر و دستش را دراز کرد به سمت دختر و با لبخند زیبایی گفت
-من کمکت میکنم پرنسس.....
صدایی از بهشت...
صورتی زیبا....
لباسی سفید....
چهره ای مهربان....
لحنی معصوم....
دخترک اروم دستش را در دست شخص قفل کرد
دستش مثل پنبه ظریف و نرم بود
دختر از خواب بیدار شد و....
حمایت 🖤
بنظرتون خوبه؟
۱
۱۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.