فیک جیمین( عشق کیوت من)p4

&گفت اونور منتظر باشم بعد هولم داد داشتم میافتادم دستمو گرفت که نیوفتم ولی خودشم افتاد روم حسابی قرمز شده بود ولی‌پا نشد یکم بعد از روم پاشد
*معذرت میخوام
&مهم نیست بریم؟
*بله وایسید کیلیدو بردارم
*رفتیم طرف ماشین وسوار شدیم
.....پرش زمانی......
*رسیدیم جیمین رفت بلیط بگیره از هربازی ۸ تا گرفت اولین بازی کشتی سبا بود من از ارتفاع میترسم رفتن بالا نشستن منم برای اینکه ناراحت نشن رفتم پیش جیمین نشستم یهو شروع شد با اینکه تازه شروع شده بود قلبم داشت میومد تو دهنم
&میترسی؟
*ها
&میگم میترسی
*ب..بله
&چرا نگفتی میترسی
*همینجوری
*یهو رفت بالا یکیوبغل کردم و چشامو بستم وقتی تموم شد چشامو باز کردم دیدم همه اعضا با خنده دارن به من نگاه میکنن یهم یکی گفت
&تموم شدا
*باورم نمیشد جیمینو بغل کرده بود زود ولش کردم وپیاده شدم
*بعدی ترن هوایی بود از اونم یکم میترسیدم دوباره پیش جیمین نشستم
&ترسیدی دستمو فشار بده
*چ...چی یهو شروع شد اولش چیزی نبود یهو داشت میرفت پایین ترسیدمو دست جیمینو فشار دادم پیاده که شدیم دستش قرمز شده بود
اعضا:مامیریم خوراکی بخریم
*ببخشید
&برای چی
*به دستش اشاره کردم
&اشکال نداره
*خواستم چیزی بگم که باد زد موهای منم باز بود یهو اومد جلو چشمم جیمین موهامو زد کنار از پشت یکی خورد بهم وافتادم تو بغلش


شرط پارت بعد ۴۰ تا لایک
و۴۰ تا کامنت
ببخشید دیر شد حالم خوب نبود