ܢܚ݅یطߊ ܔ و ܦ̇ܝ ܢܚ݅ࡅ߳ܘ ـ ☆3

JN: شما ؟
S : ( پوز خنده زدم ) بگردیش
JN: ( ترسیده بودم من قبلا توی آماده گی کار میکردم پس رفتم جلو همشون رو جر دادم و رفتم سراغ رئیسشون ) ازم چی میخوای ؟
S: ( رفتم جلو و دوتا دستاش رو گرفتم ) خودت رو
JN: ( سعی کردم ول کنم اما زورش خیلی زیاد بود ) ولم کن . عوضی
S: بگیرش ( گرفتمش و دست پاش رو بستیم خیلی ول میخورد رسیدم خونه من بغلش کردم بودم و بردمش توی یه اتاق دستش پاش رو باز کردم و رفتم بیرون درو قفل کردم )
JN: درو باز کن من از فضای بسته میترسم لطفا
S : اره جون خودت میخوای نقش بازی کنی ( رفتم توی اتاق کارم )
JN: ( نفسم گرفته بود و دست روی گلوم بود ) ک. مک ( آروم دیگه از اون به بعد چیزی نفهمیدم )
S: ( یکی از بچه خبر دادش که بیهوش شده رفتم پیشش نکنه واقعا من عاشق شده باشم نه این امکان نداره بغلش کردم و بردم توی اتاق خودم )
JN: ( چشمام رو باز کردم و دیدم یه جا دیگم اینجا همه جا دارک بود دیدم اون پسره بغلم نشسته و خوابش برده ) چه کیوت ( آروم ) (چی داری میگی واسه خودت تو )
S: ( چشمام رو باز کردم) بیدار شدی ؟
JN: اوهوم بگو من چه کار اشتباهی کردم که منو آوردی اینجا ؟
S: هیچی
JN: پس چرا منو آوردی اینجا ( با داد )
S: هیس ساکت بیبی
JN: خفو شو من بیبی تو نیستم پس اگر برای هیچی آوردی بزار برم
S : روش خیمه زدم و پوز خنده زدم)
JN: هی…. ب..رو کنار ( میخواستم با پام لگد بزنم اما نشد )

ادامه دارد
پارتش بعدیش اسماته